🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
پیوندهای مفید و لازم

کتاب خاطرات آیت الله خلخالی

يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۰۷ ب.ظ

نام کتاب : خاطرات آیت‌الله خلخالی( از ایام طلبگی تا دوران حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی )

نویسنده: آیت‌الله حاج شیخ صادق خلخالی(۱۳۰۵-۱۳۸۲)

نوبت و تاریخ چاپ: چاپ افست ( چاپ اول ، اسفند ۱۳۷۹)
ناشر: نشر سایه
تعداد صفحات: ۵۳۴  صفحه.
اندازه‌ی صفحات:  ۱۵×۲۲/۵
عکس:  دارد
شابک:  ۹۶۴۵۹۱۸۲۵۱    |    ISBN: 964-5918-25-1

* تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: اوایل مهرماه ۱۳۹۸
* تاریخ مطالعه: مطالعه‌ی اول از  شنبه ۹۸/۰۸/۰۴ (۱۶:۱۱) تا  یکشنبه ۹۸/۰۸/۱۲ (۰۰:۴۰)

 

کتاب خاطرات آیت الله خلخالی جلد اول چاپ افست نشر سایه

* معرفی و بررسی :
بسم الله الرحمن الرحیم

چطور در مملکتی که این همه بیکار و دردمند و گرانی سرسام‌آور هست ، یک وزیر ، ۹ میلیون تومان حقوق می‌گیرد؟ مگر حکومت اسلامی نیست و برای رضای خدا و ادامه‌ی راه شهدا و آبادانی وطن ، قبول مسئولیت نکرده‌اند؟آیا این ، مبارزه با خدا و راه شهدا و نابودی وطن و در شیشه کردن خون هموطن نیست؟ اگر نیست پس چیست؟! وجدانن مگر یک وزیر چکار می‌کند که ماهی ۹ میلیون حقوق می‌گیرد؟ به لطف خدا هیچ چیزی هم سرجایش نیست. بیکاری و گرانی عمدی و بی‌عدالتی و تبعیض آگاهانه و پارتی و رشوه و آشنابازی و فساد و فحشا ...  بیداد می‌کند آن‌وقت چرا باید یک مسئول حقوق بگیرد؟ مگر در مقابل کار و زحمت ، حقوق پرداخت نمی‌شود؟ این حضرات چه خدمت و چه زحمتی می‌کشند که ماهی چند میلیون حقوق می‌گیرند؟ آیا پرورش باسن و جابجابجا کردن باسن از این میز و صندلی به آن میزوصندلی حق‌الزحمه دارد؟ اگر کسی می‌گوید : اینجوری نیست، اینها زحمت می‌کشند؛ می‌پرسم : پس چرا این همه مشکل در کشور وجود دارد؟چرا؟  اگر شما ازصبح تا شب ، انگشتت را به دیوار بتونی بکوبی، یا دیوار سوراخ می‌شود و یا انگشتت داغان می‌شود؛چطور امکان دارد که این حضرات این همه زحمت می‌کشند اما نه دیوار بتونی مشکلات کشور سوراخ می‌شود و نه انگشتشان آسیبی می‌بیند؟! من واقعا این را نمی‌فهمم.
اعتقاد دارم که هرکس ظلمی ببیند و به آن اعتراض نکند در آن ظلم ،شریک ظالم است. 
خاطرات مرحوم خلخالی را باید با توجه به شرایط زمانه‌ی خودش خواند! روزگاری مثل امروز که مفت‌خوری و بی‌عدالتی و پارتی و آشنابازی و فساد و فحشای حکومتی بر همه‌جا حکفرما بود و عاملین اول و آخر این مشکلات ، مسئولین کشور بودند؛ دقیقا مثل امروز! . صمیمانه و از قلبم امیدوارم که خداوند یکتا، حداقل به‌خاطر محاکمه‌ی مفت‌خورهای حکومت قبل، به‌ ایشان اجر شهادت عنایت فرماید.

این کتاب جلد اول خاطرات مرحوم « محمدصادق صادقی‌گیوی » معروف به «آیت‌الله خلخالی » ، اولین قاضی و حاکم شرع در حکومت جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که شامل خاطرات ایشان از دوران طلبگی و از حدود سال‌ ۱۳۴۰ شمسی ، دوران تبعید و سال‌های پیروزی انقلاب و...  و توضیحاتی در مورد تعدادی از اعدام شدگان از سران حکومت شاه می‌باشد.

به طور کلی ، زندگی ایشان بعد از انقلاب شامل موارد زیر می‌باشد: ریاست دادگاه‌های اول انقلاب - مسئول دادگاه‌های مبارزه با مواد مخدر- نمایندگی مجلس- رد صلاحیت کردن ایشان برای نمایندگی مجلس بعد از فوت امام و آغاز ایام انزوا و گوشه‌نشین کردن ایشان - تدریس در قم .

 

 

مرحوم خلخالی در اول انقلاب، در حدود یکسال ، قاضی و حاکم شرع بوده و سپس استعفا داد. در دولت ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس‌جمهور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی هم بعنوان قاضی دادگاه‌های مربوط به مواد مخدر انتخاب شد که در نهایت استعفا داد. او قاطعیت در برخورد با مجرمین را جایگزین چشم‌پوشی و سهل‌انگاری با مجرمین کرده بود و به قول خودش دمار از روزگارشان درآورد. البته امروزه ، عده‌ایی نام بی‌عرضگی و سهل‌انگاری و چشم‌پوشی را رأفت‌اسلامی گذاشته‌اند و نام قاطعیت را خشنونت.
شاید بعضی‌ها بگویند با اعدام چیزی درست شد؟ میگویم : اعدام برای مجازات مجرم است و نه برای تربیت مجرم.  مرحوم خلخالی ، به دنبال مجازات مجرمین بود و نه تربیت و اصلاح آن‌ها( البته شاید همچین چیزی را مد نظر داشته؛ خدا عالم است). او قاضی شرع بود و نه نظریه‌پرداز اجتماعی یا اخلاقی. وظیفه‌ی او مجازات کردن بود و نه راه‌اندازی دانشگاه تربیت مسئولین و مجرمین گذشته و وجدانن هم وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد. 
کسانی که دَم از انسانیت می‌زنند بگویند که آیا آدم‌هایی که بخاطر ظلم و بی‌لیاقتی این مسئولین ، حسرت به دل ماندند و در رنج و شرمندگی خود و خانواده‌اشان ماندند، آدم و انسان نبودند؟! آیا زجرکش کردن تعداد فراوانی از مردم در طول سال‌ها بی‌لیاقتی یک مسئول، انسانی است ؟!

می‌گویند که هویدا را نگه می‌داشتیم چون حرف‌های زیادی برای گفتن داشت!؟
به فرض که هویدا را هم سال‌ها زنده نگه می‌داشتند و او مانند "فردوست" کلی حرف در مورد شاه و حکومتش می‌زد  و کلی کاغذ سفید را سیاه می‌کرد، خوب این‌ها به چه دردی می‌خورد؟! میخواستیم چکارش کنیم؟ از نوشته‌های فردوست چه استفاده‌ای کرده‌ایم  و  چه دردی از کشور را دوا کرد؟! نمی‌خواهم بگویم صدرصد نگه داشتن هویدا اشتباه بوده ولی اینقدر هم زور زدن برای اینکه نباید اعدام می شد هم جای تعجب دارد!.

بیشترین مخالفت‌هایی که با مرحوم خلخالی می‌شود بر سر اعدام هویداست. فکر می‌کنم که دلیل این همه طرفداری از هویدا ، علاوه بر دشمنی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ، نشان دادن چهره‌ی خشن از جمهوری‌اسلامی و سیاسی کردن موضوع و مخالفت با دین اسلام است و شاهد این ادعا ، طرفداری و تحریک رادیوها و شبکه‌های خارج از ایران است ؛ جالب اینجاست که بسیاری از کسانی‌که از خلخالی بدگویی میکنند و از هویدا طرفداری می‌کنند، مسلمان و مسلمان زاده هستند و دلیل این طرفداریشان هم حق‌گویی و طرف حق را گرفتن نیست بلکه تأثیرپذیری از گفته‌ها و حرفهای شبکه ها و رادیوهای ضد دین خارج نشین است!. 
بدون شک مرحوم خلخالی اشتباهاتی داشته است اما برخورد او با رؤسای حکومت شاه و بویژه امیرعباس هویدا ، کار اشتباهی نبوده است.
جالب اینجاست که اگر از دید یک ضد انقلاب و یا یک سلطنت‌طلب به اعدام هویدا نگاه کنیم ، باید از مرحوم خلخالی متشکر بود و نه متنفر !؟ چونکه اقدامات هویدا و آدم‌هایی مثل او بود که موجب به وجود آمدن نارضایتی در مردم و انقلاب و رفتن شاه شد ; پس ، از این دید هم کار مرحوم خلخالی درست بوده است ; پس چرا اینقدر به خلخالی بد می‌گویند؟!

هویدا توسط حکومت شاه بازداشت شد و از نظر حکومت شاه هم مجرم بود حالا چرا امروزه عده‌ایی برای او سینه می‌زنند و برای او دلسوزی می‌کنند را باید رمزگشایی کرد ؟

 

می‌گویند که خلخالی عده‌ایی بی‌گناه را اعدام کرد!؛ باید پرسید که بی‌گناه از دید چه کسی؟! از نظر انقلاب مردم ایران یا از نظر دشمنان انقلاب! ؛ بدون شک این دو نظر و دیدگاه با هم متفاوت و متضاد هستند. آن‌ها که از نظر انقلاب مجرم بودند از نظر ضدانقلاب و رفیق رفقایشان بی‌گناه هستند!.  خلخالی ، خشم مردمانی بیچاره و درمانده بود که سال‌ها تحت ظلم و ستم بودند. البته بدون شک اشتباهاتی داشته است.
بدنام کردن  خلخالی ، یک درس عبرت برای مسئولین بعدی جمهوری‌اسلامی‌ایران داشت و آن این بود که هرکس به وظیفه‌ی انقلابیش عمل کند و در مقابل گرفتن حقوق، کاری به نفع مردم و انقلاب انجام دهد به بدنامی خلخالی گرفتار می‌شود! .

کاش یه مو از این آدم در بدن سایر مسئولان جمهوری اسلامی بود. یکی از  کسانی که در جمهوری اسلامی حقوق حلال گرفت و به همون اندازه و بیشتر هم کار کرد همین آدم بود. تا روزی هم که زنده بود هم مسئولیت کاراشو  به عهده گرفت و هم زمین و زمان و امام و انقلاب و مردم و موقعیت و ... را مقصر و عامل و بهانه‌ی کارهایش قرار نداد. زندگی این آدم نشون داد در جمهوری اسلامی، اگه کسی از ته دل کار کنه ، همه باهاش لج میفتن، پس باید دزد و دروغگو بود تا همه ازت خوششون بیاد.
خدا رحمتش کنه.

اما مطالبی در مورد کتاب:
+ کتابی بود که از خواندن آن لذت بردم و مطالب کتاب در بعضی مواقع ، هیجانی و در بعضی مواقع با وجود جدی بودن شامل طنز هم می‌شود که نشان از شوخ‌طبع بودن شیخ خلخالی دارد.
+ در مورد تیراندازی  خلخالی به یک پسر ۱۵ ساله در قم ، مطالبی شنیده و یا خوانده بودم که در این کتاب به این موضوع اشاره‌ای نشده است.
+ به نظر می‌رسد که کتاب ، ویراستاری نشده است ; در برخی پاراگراف‌ها معنای جملات نامفهوم است و یا فعل بکار رفته ، ایجاد ابهام می‌کند و یا کلمات به طور ناقص و یا نادرست بکار رفته‌اند ، ضمن اینکه برخی اشتباهات تایپی نیز وجود دارد; البته تمام اینها طوری نیست که خواننده را از خواندن کتاب منصرف کند و خیلی زیاد هم نیست .
+ ازهاری گوساله ، بگو باز هم نواره ، نوار که پا نداره .
+ در مشخصات کتاب ، تعداد صفحات ۵۵۰ صفحه نوشته شده ولی تعداد صفحات کتاب ۵۳۶ صفحه است; چیزی که من متوجه شدم این است که به احتمال زیاد اندازه‌ی صفحات کتاب در چاپ‌اول از چاپ‌های بعدی کوچکتر بوده و در چاپ‌های بعدی اندازه‌ی صفحات کتاب بزرگتر شده و لذا تعداد برگ‌ها کمتر شده است ; البته دقیق نمی‌دانم این حرفم درست است یا غلط! و یا چاپ‌های بعدی کتاب حذفیات دارد یا خیر، ولی در سایت ویکی‌پدیا متوجه شدم مثلا مطلبی که در چاپ اولیه‌ی کتاب در فلان صفحه بوده در چاپ‌های بعدی در صفحه‌ی دیگری است : نه به این معنی که جابجا شده بلکه به این معنی که با بزرگتر شدن اندازه کتاب ، صفحات کتاب کمتر شده است.  یادم است که چندین سال پیش- شاید در حدود ۱۰ سال پیش - در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر سنندج ، یک کتابفروش کنار خیابان ، یک جلد از خاطرات مرحوم خلخالی را برای فروش گذاشته بود، چیزی که در ذهنم هست این است که اندازه‌‌ی صفحات ( با تعداد صفحات اشتباه نشود) آن کتاب از این کتابی که الان دارم کوچکتر بود. البته امروز از اینکه آن کتاب را نخریدم متأسف هستم.
+ در صفحه صدونود شش کتاب، مرحوم خلخالی از بی‌توجهی به کارگران معادن و عدم رسیدگی به آنها در حکومت شاه سخن می‌گوید جالب اینکه بعد از گذشت چهل سال از انقلاب همچنان کارگران معادن در سختی به سر می‌برند و همین چند سال پیش هم بر اثر ریزش معدن تعدادی از آنها کشته شدند و همچنین چند سال پیش هم از اخبار تلویزیون گزارشی از کم بودن حقوق کارگران معادن شهر قم پخش شد که جای تأمل و تفکر دارد.
+ مرحوم خلخالی در دهه‌ی ۳۰ شمسی برای روضه‌خوانی به روستای " خوش‌مقام " شهر بیجار  مسافرت کرده است .
+ نام فرزندان مرحوم خلخالی طبق نوشته‌های این کتاب شامل : مسعود، مریم ، منیره ، زهرا می‌باشد.
+ اسامی برخی خیابان‌ها و میدان‌های تهران در قبل و بعد از انقلاب بر اساس مطالب کتاب : پادگان عشرت آباد = پادگان ولی‌عصر ‌(عج) - خیایان شاهرضا = خیابان انقلاب - میدان ارک ‌= میدان ۱۵ خرداد - خ. شاهپور = خ. وحدت اسلامی - خ.سیروس = خ. مصطفی خمینی - خ.ژاله (یا شاید خ. فرح ) = خیابان ۱۷ شهریور - میدان ژاله = میدان شهدا - میدان فوزیه = میدان امام حسین (علیه‌السلام) - جزیره حاج صلبوح = جزیره مینو ( در جنوب کشور) - بندر پهلوی = بندر انزلی - خیابان چهار مردان = خیابان فلسطین ( در شهر قم) - میدان شهیاد = میدان آزادی - مدرسه سپه‌سالار = مدرسه شهید مطهری - خ. عین‌الدوله = خ.ایران .

+ در بخش کمی از خاطرات که مرحوم خلخالی ، خودش  حضور نداشته و بر اساس شنیده‌ها بوده است اشتباهاتی وجود دارد.


الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس

۱۲ آبان ۱۳۹۸

www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/72

 

کتاب خاطرات آیت الله خلخالی جلد اول چاپ افست نشر سایه

هرگونہ استفادہ از مطاب این وبلاگ ، فقط با ذکر صلوات حلال است (۰)

شما اولین نفر باشید و حرفی بزنید* *لب بگشای که قند فراوانم آرزوست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی