🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

نام کتاب: در کشور شوراها (یادداشت های سفر اتحاد جماهیر شوروی)

نوشته: محمد علی اسلامی نُدوشن

چاپ: فروردین ۱۳۵۴

ناشر: انتشارات توس

شابک: ندارد

تعداد صفحات: ۴۰۴ص + مصور

وضعیت کتاب: امانت( متعلق به کتابخانه‌ی شماره یک بیجار- مجتمع امیر نظام گروسی )


جلد کتاب در کشور شوراها

در کشور شوراها۳

*معرفی و بررسی:

 

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

 

این کتاب ، سفرنامه‌‌ی نویسنده‌ی آن به کشور « اتحاد جماهیر شوروی » در سال ۱۳۵۲ می باشد.

اتحاد جماهیر شوروی کشوری بود با مرکزیت روسیه و متشکل از چندین کشور کوچک و بزرگ مثل اوکراین، لیتوانی ، لتونی، ازبکستان، قزاقزستان،قرقیزستان،تاجیکستان، آذربایجان، ارمنستان و... (که تحت نفوذ روسیه بودند ) و مرام حکومتی آن‌ها سوسیالستی و کمونیستی بود. شوروی یکی از دو ابرقدرت جهان بود که در نهایت در جنگ سرد (جنگ بدون اسلحه‌ی گرم بین دو ابرقدرت جهان یعنی امریکا و شوروی) شکست خورد و از هم پاشید... .

نویسنده‌ی کتاب « در کشور شوراها » آقای « محمدعلی اسلامی ندُوشِن »، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بوده است و در قالب همین سِمَت دانشگاهی، بازدیدی از مراکز فرهنگی و مذهبی و دانشگاهی شوروی انجام می‌دهد.

نویسنده، دیده ها و شنیده‌هایش را از هر شهری که به آن سفر کرده نوشته است که شامل :

۱. بازدید و شرح نویسنده از خانه‌ی شاعران و نویسندگانی چون پوشکین و تولستوی و داستایووسکی و سایر مکان های فرهنگی ، تاریخی ، مذهبی و همچنین محله‌های نو و قدیمی شهرها

۲. دعوت و حضور نویسنده در جشن انقلاب اکتبر در لنین‌گراد که دومین شهر مشهور پس از مسکو در زمان شوروی سابق بوده است.

۳. انجام سخنرانی توسط نویسنده در برخی مکان های فرهنگی

۴. شرح مختصر و کوتاه اما جالب از وضعیت فرهنگی ، مذهبی و اجتماعی مردم  و محیط های عمومی در شهرهایی که به آن‌ها سفر می‌کند.

۵. بیان برخی اطلاعات و دانستنی‌های تاریخی و فرهنگی و نکات زیبا و ظریف درباره سنت‌ها و ... که جالب و خواندنی است.

۶. قرار دادن تعدادی عکس از برخی مکان‌ها ، اشیاء و شخصیت‌ها 

* در کتاب، مطالبی هست درخصوص استفاده از زن‌ها به تقلید از غرب در کشور سوسیایستی شوروی و تعجب نویسنده از این موضوع ، باید گفت که امروزه نیز در جمهوری اسلامی از زن‌ها در فروشگاه‌ها، مغازه‌ها، ادارات دولتی و خصوصی و ... استفاده می‌شود . انگار برای کنترل بر یک کشور و جامعه باید از زن‌ها استفاده کرد چراکه نقش محوری دارند؛ به عبارت دیگر با تسلط بر ذهن و رفتار زن‌های یک جامعه ، می‌توان بر ذهن و رفتار یک ملت و یک خانواده تسلط داشت!

اینجا بحث از ارائه‌ی خدمات توسط زنان کارمند به جامعه‌ی زنان و دختران مراجعه کننده نیست (شاید نیت این باشد) بلکه بحث در مورد نحوه‌ی بکارگیری و استفاده از زنان و همچنین متمایل کردن آقایان به فساد است. 

سؤالم این است:

مگر ما مسلمان نیستیم و این حکومت اسلامی نیست؟ مگر شیطان کارش وسوسه و ایجاد فساد نیست؟ آیا بودن یک مرد و زن نامحرم ( به اسم همکار بودن و یا هر اسم دیگری ) در یک اتاق و به مدت چند ساعت در روز و گاهی روبروی هم ( و چند سال همکار بودن ) تولید فساد نمی‌کند؟  وقتی ما شرایط فساد را مهیا کرده‌ایم( قرار دادن زن و مرد نامحرم در کنار هم) آیا این‌کار خدمت‌رسانی به مراجعین زن است یا کمک‌رسانی به شیطان؟ مگر ما به دنبال ایجاد شغل نیستیم؟ نمی‌شود در یک اداره‌ای ، اتاق کارمندان زن از اتاق مردان جدا باشد ؟ حرفم را فهمیدی!؟ یعنی در هر اداره‌ای ، برای هر قسمتی دو کارمند وجود داشته باشد ، یکی زن و یکی مرد اما جدا از هم! کارمند زن ، به کارها و پرونده‌های کارمندان زن و کارهای مراجعین زن رسیدگی کند و کارمند مرد به کارها و پروند‌ه‌های آقایان؛ این کار چه اشکالی دارد؟ بودن زن و مرد نامحرم در کنار هم و گاهی در یک اتاق دربسته چه حُسنی دارد که اینقدر روی آن تاکید می‌شود؟ چرا باید در یک اداره، پرونده‌ی کاری و یا هر پرونده‌ای که مربوط به زنان است ، در دست کارمند مرد باشد و برعکس! چرا کارهای زنان به زنان و کارهای آقایان به آقایان واگذار نمی‌شود؟چه اصراری هست که زن و مرد با هم مخلوط باشند؟! (این مطلب را بر اساس وضعیتی که در دهه‌ی نود شمسی وجود دارد و بخصوص در زمان نوشتن این مطلب دیده‌ام و فهمیده‌ام نوشته‌ام و ممکن است با دهه‌های قبل و یا بعد تطابق نداشته باشد)

چاپ کتاب مربوط به قبل از انقلاب است ، ای کاش نویسنده، کتاب خود را تجدید چاپ می‌کرد و نظر خود را در مورد بکارگیری زنان در جمهوری اسلامی هم می‌نوشت و می‌نوشت که به چه راحتی، زنان را از خانه و کانون خانواده بیرون کشیده و در دسترس مردان مختلف قرار داده و در حالی که بسیاری از مردان بیکارند ( و بیکاری مردان به معنای ازدواج نکردن و یا طلاق است ) اما بسیاری از  زنان شاغلند و جالب اینکه بیشترین مشاغل و متنوع‌ترین مشاعل در دسترس و برای  زنان است ! و به عبارت دیگر در بسیاری از مشاغل دولتی و غیر دولتی، اولویت استخدام با زنان است ; و این‌کارها با خواست حکومت انجام می‌شود، حکومتی که برخلاف غرب و شرق، حفظ خانه و خانواده و تقسیم کار درون و بیرون خانه در بین زن و مرد ، از مبانی دینی و اصلی آن است! ‌; حکومتی که در اصول بنیادی آن ، گوشه‌ی خانه برای زنان به مانند مسجد است ( نه از جهت عقب نگه‌داشتن و سلب آزادی زنان بلکه به جهت حفظ حریم و حرمت و احترام برای حیا و جایگاه ویژه‌ی زنان و خانواده تا زنان به راحتی در دسترس نامحرمان و هر کس و ناکسی نباشند- بدون هیچ شکی ،مادر و زنان بنیان هر خانواده‌ای هستند و در خانه‌ای که مادر و یا زنان خانواده بر باد شهوت جنسی و شهوت پولی و خودنمایی و ... بروند ، تمام اعضای آن خانه بر باد رفته‌اند). 
اما جالب‌تر اینکه همین جماعت حکومتی، از غرب بخاطر بهر‌ه‌کشی و سوءاستفاده از زنان انتقاد هم می‌کنند!!!.
این موضوع ، یک ننگ است که تا ابد بر پیشانی جمهوری اسلامی باقی مانده و خودنمایی می‌کند حتی اگر تبلیغات‌چی های حکومتی و دارودسته‌اشان آن را توجیه و حتی افتخار بدانند!.

 

 

*  این کتاب ارزش خواندن دارد به‌خصوص فصل آخر کتاب با نام «انسان نو» که آن‌را در برخی جهات مطابق با وضعیت امروز ایران می‌دانم. نظر و دید وسیع نویسنده به وضعیت و آینده‌ی شوروی و مردمش جای تحسین دارد. نمی‌دانم آیا از بزرگان آن‌زمانِ شوروی، کسی این کتاب و این فصل را خوانده بوده و اگر خوانده به این مطالب به دیده‌ی تمسخر و تحقیر نگاه کرده و یا خطر را درک کرده بودند... بگذریم به هر حال شوروی از هم پاشید اما امیدوارم که مسئولان امروز ایران و خود مردم ایران، حداقل فصل آخر این کتاب را بخوانند ...

 

* کتاب دارای غلط‌های تایپی و چاپی است که البته ناشر در آخرین برگ کتاب به این غلط‌های چاپی اشاره نموده است تا خواننده آن‌ها را اصلاح کند، اما خودِ این غلطنامه هم غلط‌هائی دارد.

* در هنگام مطالعه‌ی کتاب ، از مهر روی صفحه‌ی اول کتاب متوجه شدم که اولین کتابخانه‌ی عمومی شهرستان بیجار در سال ۱۳۵۱ تأسیس شده است.

در کشور شوراها ۲

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۷ اسفند ۹۶

در کشور شوراها ۴

در کشور شوراها۵

در کشور شوراها ۶

* مطالعه‌ی کتاب برای بار اول در تاریخ ۹۶/۱۱/۲۸ (۱۵:۱۱) شروع و در تاریخ ۹۶/۱۲/۰۸ (۰۰:۰۶) به پایان رسید.

هرگونہ استفادہ از مطاب این وبلاگ ، فقط با ذکر صلوات حلال است (۰)

شما اولین نفر باشید و حرفی بزنید* *لب بگشای که قند فراوانم آرزوست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی