🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

نام کتاب: قیام افسران خراسان و سی و هفت سال زندگی در شوروی

نویسنده: احمد شفائی (۱۲۹۰ - ۱۳۶۶ )


نوبت و تاریخ چاپ: دوم ، ۱۳۹۲ تهران ( چاپ اول در سال ۱۳۶۵ )

ناشر : انتشارات کتاب سرا

تعداد صفحات:  ۲۶۷ صفحه.

عکس : دارد

شابک:  ۹۷۸۹۶۴۵۸۴۰۶۱۵ | ISBN : 978-964-5840-61-5


** تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی:

خرید از سایت اینترنتی شهر کتاب آنلاین در تاریخ ۹۶/۰۶/۰۵ (۰۹:۲۵) ، تحویل در تاریخ ۹۶/۰۶/۰۸ روز چهارشنبه.

* تاریخ مطالعه‌ : مطالعه‌ی دوم از شنبه ۹۷/۱۱/۰۶ (۱۸:۲۶) تا شنبه ۹۷/۱۲/۱۱ (۱۰:۳۷)

کتاب قیام افسران خراسان نوشته احمد شفائی چاپ دوم ۱۳۹۲ انتشارات کتاب سرا

* معرفی و بررسی: 

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ


این کتاب شامل خاطرات یکی دیگر از اعضای حزب توده می‌باشد که شامل دوران کودکی و نوجوانی ، قیام افسران خراسان ، که خود نویسنده هم یکی از آن افسران بوده است، حضور در فرقه دمکرات آذربایجان، فرار به شوروی به همراه اعضای فرقه دمکرات و حدود ۳۵ سال زندگی در آذربایجان شوروی می‌باشد.

نویسنده در شوروی از اساتید دانشکده‌ی خاورشناسی آذربایجان با درجه علمی پروفسوری بوده که طبق گفته‌ی نویسنده، این دانشکده تحت نفوذ کاگ‌ب ( سازمان امنیت شوروی بوده است‌‌؛ همچنین نویسنده در طول ماجراها و خاطرات ، جزو افراد رده بالا بوده است.

لازم به ذکر است که کتاب دیگری به اسم ″ قیام افسران خراسان ″ وجود دارد که نویسنده‌ی آن کتاب، یکی دیگر از افسران به اسم ″ ابوالحسن تفرشیان ″ می‌باشد.


برخی نکات در مورد کتاب:


- قیام افسران خراسان که مرحوم بیگدلی در کتاب خاطراتش به اسم « از کاخ‌های شاه تا زندان‌های سیبری » آن‌را « غائله‌ی گنبدکاوس » نامگذاری کرده و اسم به‌جایی هم هست، در حدود ۴ روز دوام داشت و یا طول کشید و کلّ ماجرا بسیار کودکانه بوده و اینکه یک عده افسر و سرباز در حدود ۱۹ تا ۲۵ نفر چطور  می‌خواسته‌اند قیام کنند و یک منطقه را در دست بگیرند یک کار دور از عقل بوده است‌. البته شاید قرار بوده که بعد از شروع ماجرا عده‌ی بیشتری به این افراد بپیوندند اما چنین اتفاقی نیفتاده است . به طور کلی ،عامل قیام افسران خراسان شامل سه مورد می‌باشد: علی‌اکبر اسکندانی و افراد همفکرش به صورت مستقل اقدام به قیام نموده‌اند -یا به دستور شوروی - و یا به دستور افراد ارشد حزب توده بوده است. به هر حال ، نتیجه‌ی هر دو ماجرای خراسان و آذربایجان به نفع شوروی و کمونیست‌ها تمام می‌شد ، اگرچه هر دو قیام با شکست مواجه شد اما چندین نسل در اثر پیوستن به حزب توده و فرقه دمکرات و کمونیست به تباهی کشیده شدند و از بین رفتند... .

مرحوم شفایی در صفحه‌ی ۵۳ در مورد قیام افسران خراسان و فرقه دمکرات آذربایجان ، اینچنین می‌نویسد: «... حالا می‌فهمم که شاید ، و به احتمال قوی ، این نقشه [قیام افسران خراسان ] قبل از نقشه‌ی دمکرات‌ها در آذربایجان طرح شده بود و چون توفیق نیافته بود ، جریان دمکرات‌ها و حکومت یک ساله‌ی پیشه‌وری [ رهبر فرقه دمکرات آذربایجان ] را سرهم‌بندی کرده‌اند...» . البته شاید هم هر دو نقشه ، جداگانه بوده و بعد از جدایی خراسان به سراغ آذربایجان می‌رفتند!. 

ماجرای افسران خراسان در مرداد ماه سال ۱۳۲۴ شروع و پایان یافت و ماجرای فرقه دمکرات آذربایجان در آذرماه سال ۱۳۲۴ شروع و تقریبا یکسال بعد خاتمه یافت.


- اشاره به اسم «ابوالحسن تفرشیان » که وی هم کتاب خاطراتی دارد به اسم « قیام افسران خراسان » و از افسران شرکت کننده در این ماجرا بوده است. کتاب خاطرات تفرشیان، اولین کتاب درخصوص قیام افسران خراسان می‌باشد که البته در حال حاضر کم‌یاب و یا درست‌تر، نایاب است. این دو کتاب در بحث غائله گنبد کاوس می‌توانند مکمل همدیگر باشند. البته سرنوشت این دو با همدیگر متفاوت بود: بعد از ماجرای خراسان، هر دو به آذربایجان ایران رفتند و بعد از شکست فرقه‌ دمکرات آذربایجان ، شفائی پناهنده‌ی شوروی شد و تفرشیان با ایل بارزانی‌ها همراه شد و سپس به عراق رفت... ‌.


- اشاره به خاطراتی از شاه و سرلشکر رزم آرا


- اشاره به علت و نحوه‌ی جذب به حزب توده که از طریق اسکندانی بوده است. 


- تعریف و تمجید نویسنده از خودش


- اشاره نویسنده به اینکه در شوروی برای زنده ماندن، از هرگونه انتقاد خودداری کرده و اگر کسی چیزی از او می‌پرسید با کمال صداقت ، آنچه را که می‌دانسته، می‌گفته و کلمه‌ای دروغ نگفته‌. (ص۱۸۳) 

- اشاره به زد و بندهای سیاسی و سوءاستفاده از مسائل سیاسی به نفع خواسته‌های شخصی و گروهی در آذربایجان شوروی.


- اشاره به نام اصلی استان آذربایجان در ایران و نام اصلی کشور آذربایجان که نام اصلی آن « ارّان » می‌باشد و انتخاب نام آذربایجان برای این کشور ، نامی جعلی است. همچنین اشاره به تلاش رهبران کمونیست آذربایجان شوروی برای جدایی آذربایجان ایران و الحاق آن به آذربایجان شوروی! .


- اشاره به همکاری با کاگ‌ب به مدت پنج سال برای آموزش زبان فارسی به چند نفر از کارمندان این اداره.(۱۸۶)


- اشاره به محاکمه‌ی رهبر حزب کمونیست آذربایجان شوروی به اسم باقروف


- «... یک مشت چاپلوسِ بی‌هنر، شارلاتان و حیله‌گر ، دور رهبری را می‌گیرند ، گفته‌های او را ″ داهیانه ″ قلمداد می‌کنند ، هر چه از دهان او در می‌آید آناً در همه‌جا منتشر می‌سازند و ... به تدریج از استالین و باقروف [= رهبر حزب کمونیست شوروی ، رهبر حزب کمونیست آذربایجان] شخصیت‌هایی در حد خدا می‌سازند. اینها واقعاً برای استالین مقام الوهیت قایل شده بودند. اینها انسان‌های چاپلوس و بی‌هنری بودند که هر کدام به نحوی سر از حلقه‌ی ندیمان در آورده ، لذایذ بیکران ریاست و قدرت را چشیده بودند و دیگر به هیچ قیمتی حاضر نبودند از آن همه قدرت و لذت و شهوترانی چشم بپوشند...»( ۱۸۹)  . این نوشته‌ها مربوط به سال۱۳۶۵ و در مورد رهبران شوروی سابق است؛ این مطالب در حال حاضر و در کشور خودمان هم به وجود آمده و  چقدر به جا و سنجیده است! . عده‌ای هستند که رهبر را تا حد معصوم بودن بالا می‌برند! و کارشان فقط بهبه و چهچه از رهبر و کارهایش است! و ، و اینکه این پاراگراف را از اول یکبار دیگر بخوانیم.


- اشاره به وضعیت اقتصادی و معیشتی در شوروی . جالب توجه اینکه این اطلاعات مربوط به حدود ۵۰ سال پیش کشور شوروی سابق است اما با وضعیت امروز ایران تطبیق دارد . بخصوص سوء‌استفاده مسئولین و نورچشمی‌ها. 

وقتی مشغول خواندن این کتاب بودم ، وضعیت گرانی قیمت گوشت و نابسامانی توزیع آن از اخبار صدا و سیما پخش می‌شد و جالب اینجاست که بر اساس مطالب کتاب ، یکی از مشکلات آن روز شوروی هم، همین موضوع گوشت و گرانی و نابسامانی آن بوده است!. 

وقتی مسئولین و کارکنان یک کشور و حکومت از جمع افراد بی‌لیاقت و بی‌مسئولیت و به روش رابطه و سهمیه انتخاب شده‌ باشند ، عاقبت آن حکومت به همین وضعیت نابسامانی می‌کشد؛ حالا آن کشور ، اتحاد جماهیر شوروی باشد یا جمهوری‌اسلامی‌ایران یا هر حکومت دیگری! و یا ۶۰ سال پیش باشد یا حالا باشد و یا ۱۰۰ سال آینده! ؛ عاقبت حق‌کشی و پارتی بازی و سهمیه‌سازی و رابطه بازی ، چیزی جز ایجاد دزدی و نابسامانی و نارضایتی و در نهایت فروپاشی نیست ، فقط نام‌ها و مکان‌ها و زمان‌ها تفاوت دارند!


- در فصل آخر کتاب، نویسنده پس از ۳۷ سال زندگی در شوروی به شرح و بیان وضعیت اجتماعی، بهداشت و درمان ، آموزش و تحصیلات ، کار و قانون کار ، وضعیت اقتصادی و انتخابات در اتحاد جماهیر شوروی می‌پردازد که حاوی اطلاعات مناسبی می‌باشد.


- بخش تصاویر ، جامع نیست، بخصوص از شوروی عکسی وجود ندارد؛ البته چندان عجیب نیست چون حکومت و مأموران شوروی ، اجازه نمی‌داده‌اند که عکس و نوشته و مدرکی از شوروی خارج شود ؛ این موضوع را در بیشتر خاطرات ایرانیانی که از شوروی خارج شده‌اند خوانده‌ام.


- یکی از مطالبی که در کتاب ، فکرم را مشغول کرد سرنوشت و عاقبت دفتر خاطرات نویسنده می‌باشد که نویسنده به دلیل اینکه اجازه‌ی خروج آن‌ها را نداشته ، آن‌ها را به یکی از شاگردانش به اسم ″ شهلا خانلایوا ″ می‌سپارد. کاش می‌شد در حال حاضر که حکومت شوروی وجود ندارد، این خانم را اگر زنده باشد ، پیدا کرده و دفتر خاطرات را از او گرفته و چاپ می‌کردند و یا حداقل از سرنوشت این دفاتر خاطرات از او می‌پرسیدند!.




الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۱۱ اسفند ۱۳۹۷

صفحه ای از کتاب قیام افسران خراسان نوشته احمد شفائی چاپ دوم ۱۳۹۲ انتشارات کتاب سرا


هرگونہ استفادہ از مطاب این وبلاگ ، فقط با ذکر صلوات حلال است (۰)

شما اولین نفر باشید و حرفی بزنید* *لب بگشای که قند فراوانم آرزوست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی