🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاسبی یا بی اخلاقی» ثبت شده است

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

از بیکارے خستہ شدم و در "دیوار" بہ دنبال کار گشتم کہ چشمم بہ یک آگہی خورد کہ بہ دنبال فروشندہ مےگشت و نوشتہ بود " ۔۔۔ کار راحت و بی دردسر ۔۔۔ " 😍 من ھم از خدا خواستہ ۔۔۔ 

خلاصہ، زنگ زدم ۔۔۔ و نہایت آنکہ روز جمعہ صاحب کار زنگ زد و رفتم و با او کہ جوانے متولد سال ۱۳۶۱ بود آشنا شدم و حرف زدیم و آنطورے کہ توضیح داد کارم فروش درب ھاے ورودے و داخلے ساختمان بود کہ باید براے مشترے ، توضیحاتے مےدادم و ثبت سفارش میکردم و نصف پول را میگرفتم و بعد با صاحبکارم ھماھنگ میکردم ؛ ساعت کارے ھم ۹ صبح تا ۱ ظہر و ۴ تا ۷ بعد از ظہر۔ خودش در بیجار نبود و قرار بود با پدرش کہ مےگفت یہ پیرمرد بازنشستہ ھستش و میاد اینجا میشینہ ھماھنگ باشم۔ براے کارھاے نصب ھم ، نصاب میاد و میبرہ و نصب میکنہ و بعد در مورد دربہا شروع بہ توضیح دادن نمود کہ یعنے وارد مرحلہ آموزش من شدہ بود۔۔۔ ۔ حقوق ثابت ماھے دو میلیون و نیم و اگہ مشترے معرفے میکردم، پورسانت ھم میگرفتم۔

خاطرات درب فروشے

فرداش کہ شنبہ بود دیر رفتم یعنے ساعت ۱۰ونیم رفتم چون حاجی ، کار بانکے داشت۔

 شب قبلش از ھیجان خوابم نبرد و رفتم توی خیالات و فکر  خرید موتور و نہایت اینکہ دیروقت خوابم برد و متأسفانہ نماز صبحم قضا شد۔

خلاصہ رفتم مغازہ و حاجی ھم، ناظم سال سوم راھنمایی مدرسہ ایثار از کار در اومد۔ 

دیدین این صاحبکارا رو کہ از جیک و پیک زندگیت میپرسہ؟ : کی ھستے، قبلنا چکار کردے، چن کلاس سواد دارے، اگہ درس نخوندے چرا نخوندے، اگہ خوندے چے خوندے، کجا خوندے ، چرا فلان رشتہ را نخوندے، ننہ و بابات کیہ، خواھرت کجاست، چن دداشین، چکار میکنن، چرا اینجورے کردین، چرا اونجورے کردین؟!!!!!!!!!!!!! 


خلاصہ شیفت صبح گذشت و جز پر حرفے حاجی و یہ تماس مشکوک کہ صاحبکار داشت  ، مورد خاصے نبود؛ 🧐 بہ موبایلم زنگ زد و گفت کہ بعد از ظہر چندتا در میاد و اونجا با بچہ ھا خالیش کنید، منم فکرم رفت کہ۔۔۔


🌤️ بعد از ظہر رفتم و باز پر حرفے حاجی شروع شد ، گفت: سپاہ بیجار را اون با یکے دیگہ تشکیل دادہ - اگہ تو سپاہ میموندم الان سردار بودم - با تلفن حرف میزد و تلفنش تمام شد و گفت الان یکیو فلان جا استخدام کردم البتہ تحصیلاتش لیسانس بود( منظورش با من بود کہ لیسانس نداشتم ) ۔۔۔ فلانے و فلانے و فلان کسک را من در سپاہ استخدام کردم و ... ۔

یکے از مشکلات حرف زدن با حاجی، باز بودن درب مغازہ بود؛ مغازہ کنار خیابان بود و عبور موتور و ماشین سنگین و سر و صداشون، در بیشتر موارد صداے حاجی را نامفہوم میکرد۔

خلاصہ ساعت شد ھفت و نیم غروب کہ یہ وانت سفید با یہ محمولہ پیداش شد۔ قرار بود نصاب ( ھمون بچہ ھا کہ صاحبکار گفتہ بود ) ھم بیاید کہ تا لحظہ ای کہ آنجا بودم پیدایش نشد۔

۹ تا درب " ام دی اف " و یہ درب ضد سرقت فلزے پشت وانت بود۔ خدا بہ رانندہ خیر بدہ کہ دربہاے سنگین را خودش داخل برد و من ھم دو تا از دربہاے سبک را داخل بردم و اما 😳 ، چشمتون روز بد نبینہ، نوبت رسید بہ درب فلزے، رانندہ گفت کہ یہ جاے دست دارہ بگیر و بلند کن ... ھر کارے میکردم زورم بہش نمیرسید ۔۔۔ بہ ھر حال و با ھر بدبختےای بود درب را داخل بردم۔ من کہ از این کار راحت و بی دردسر جا خوردہ بودم قصد رفتن کردم چون ساعت از ھفت و نیم گذشتہ بود؛ حاجی گفت : اگہ میخوای بیای باید تا ۸ وایسے۔۔۔

خلاصہ موقع نزدیک شدن بہ خانہ بہ صاحبکار زنگ زدم و از این کار راحت و بی دردسر 😁 انصراف دادم ؛ عجیب اینکہ خیلے راحت و بی هیچ سؤال و جوابی قبول کرد و ... 

خلاصہ آن ھمہ خیالات ھم تبدیل شد بہ توھمات۔

موتوری کہ میخواستم با فروشندگی بخرم

( موتوری کہ تبدیل بہ توھم شد)

الان ھم کہ در حال نوشتن این مطالب ھستم ماھیچہ ساق پای راستم گرفتہ و از دیشب درد میکنہ ۔


بہ یاد روز شنبہ ۶ خرداد ۱۴۰۲ روز تجربۂ کار راحت و بی دردسر


حبیب سهرابی

۷ خرداد ۱۴۰۲

بیجار گروس

©www.habibsohrabi.blog.ir

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

* چرا این بخش‌نامه صادر شد؟

* ماجرا از کجا شروع شد؟


به گزارش روز سه‌شنبه ایرنا، این بخشنامه سیزده آبان امسال به باشگاه‌های کوهنوردی ابلاغ شده است و در آن آمده است: «... گزارش‌های متعدد اهالی محترم روستاهای منتهی به مناطق  کوهنوردی و درخواست‌ها و شکوائیه‌های همسران بانوان متأهل و خانواده‌های خانم‌های مجرد ، مبنی بر گسترش روزافزون فعالیت‌های به اصطلاح ورزشی با عناوین تورهای طبیعت گردی، کوه پیمایی و ... به صورت مختلط که با برنامه‌های هدفمند یا کسب درآمد نامشروع ، نسبت به ترویج بی‌بند و باری اخلاقی، کشف حجاب بانوان و رواج بی حیایی و بی قیدی و ... صورت می گیرد، منجر به ارتباطات غیراخلاقی و نامشروع مردان و زنان گردیده و فرهنگ و ریشه اصیل ایران، اسلامی و بنیان خانواده ها را هدف قرار داده است.»

در بند دوم این بخشنامه اعلام شده: «در جهت رعایت ماده هزار و صد و پنج قانون مدنی و نیز فتاوای علمای دین، برای صیانت از بنیان و اساس خانواده ها، اجازه همسر برای شرکت خانم های متاهل و اجازه ولی قهری برای خانم های مجرد و نوجوانان تا سن بیست سال الزامی است.»


 * نتیجه اینکه : 

🔹فقط چهار دسته از صدور این بخش‌نامه ناراحت شده و می‌شوند: افرادی که به اصول خانواده، بی‌قید هستند ؛ خانم‌هایی که برای همسرشان ارزش اجتماعی قائل نیستند؛ مردان و زنان فاسدی که با این بخش‌نامه ، کیف‌شان ناکوک می‌شود ؛ افرادی که با این بخش‌نامه ، تیرشان برای ویران و ناپاک کردن خانواده‌ی ایرانی به سنگ می‌خورد!

🔹صدور این بخش‌نامه به معنای توهین و تحقیر بانوان نبوده بلکه برخی خانم‌های بی‌اخلاق و کم ظرفیت ، عامل اصلی برای صدور این بخش‌نامه بوده‌اند! تا حرمت بانوان ورزشکار حفظ شود.

🔹این بخش‌نامه برای مجزا نمودن بانوان ورزشکار از خانم‌های هرزه و ولگردی‌ست که از جهان فقط لذات جنیستی را می‌فهمند! 

🔹این بخش‌نامه برای احترام به بنیان خانه و خانواده و حقوق پدر و مادر بر فرزند و حقوق همسرها بر یگدیگر صادر شده است!

🔹این بخش‌نامه برای احترام به ورزش و ورزشکار و محیط ورزشی صادر شده و باید ورزشکاران - الخصوص بانوان  ورزشکار - از این بخش‌نامه حمایت نمایند وگرنه در جرم و گناه ورزشکارنماها شریکند! چرا که «سکوت» در مقابل  ظلم و گناه به معنای شراکت در آن ظلم و گناه است.

* و اما تأسف؛ تأسف از اینکه چرا در حکومت اسلامی ، تاکنون این قانون مدنی اجرا نشده است ؟

 تأسف از اینکه چرا مسئولین مربوطه به جای تأیید و تأکید بر این بخشنامه و دفاع از آن، درصدد تکذیب و تخریب آن برآمده‌اند در حالی‌که از بیت‌المال مسلمین حقوق می‌گیرند اما برای جامعه‌ی مسلمین دل نمی‌سوزانند!؟

تأسف از اینکه مسئولینِ حکومت منتسب به اسلام، از اجرای احکام اسلام ناتوان و هراسان هستند! 


** منظور از این نوشته توهین به بانوان خراسان رضوی نیست.

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۲۴ آبانماه ۱۳۹۷

بخشنامه اجازه همسر برای کوهنوردی در خراسان رضوی


الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ و  لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظَّالِمِینَ

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi