نام کتاب: اثبات وجود خدا
نویسنده: جان کلوور مونسما ( بقلم چهل تن از دانشمندان بزرگ معاصر )
مترجم : احمد آرام ، سید مهدی امین ، دکتر علیاکبر مجتهدی
This is an authorized translation of
THE EVIDENCE OF GOD IN AN EXPANDING UNIVERSE
edited by John Clover Monsma .
1958 by John Clover Monsma.
Published by G.P. Putnam's Sons, New York.
نوبت و تاریخ چاپ: چاپ چهارم، فروردین ۱۳۵۵
ناشر : انتشارات حقیقت با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین
تعداد صفحات: ۲۹۶ صفحه.
اندازهی صفحات: رقعی
عکس: ندارد
شابک: ندارد
* تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: متعلق به مسجد جوادالائمه علیه السلام - شهر بیجار گروس.
* تاریخ مطالعه: مطالعهی اول از عصر روز سهشنبه ۱۴۰۱/۰۶/۱۵ تا ظهر روز دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل جواب چهل نفر از افراد متخصص در زمینههای مختلف علمی و دلایل آنها به این سؤال است که « آیا خدا وجود دارد؟»
+ « . . . اگر کسی نخواهد متوجهی خدا شود، با هیچ دلیل و برهانی نمیتوان او را به قبول وجود خدا قانع کرد. خدا برای کسیکه در طلب اوست ، ظاهر خواهد شد .» ( ص۲۶۳).
روزگاری که مشغول نوشتن این مطالب هستم، در ایران ، وسیله و یا دستگاه و یا وسایلی وجود دارد که به آن ماهواره میگویند. اینکه چرا ماهواره و برای چه ماهواره؟ شاید جای دیگری در مورد آن نوشتم اما چیز عجیب در مورد این وسیله، تغییر ۱۸۰ درجهای آدمهایی است که پای آن مینشینند و خود را مخاطب آن قرار میدهند . ماهواره کارهای عجیبی در ایران انجام داده و میدهد : از ولگردی شبانهی زنان و دختران بگیر تا رابطهی آزاد و بیقاعدهی زنان و مردان و دختران و پسران و زنان و پسران و مردان و دختران ، خود بینی، قطع روابط خانوادگی و فامیلی ، سگ دوستی اگر نگویم سگ پرستی و خیلی کارهای دیگر؛ اما اولین و مهمترین کاری که انجام میدهد تغییر عقیده و طرز فکر مخاطبان و بینندگان و شنوندگانش است بر اساس معیارهای صاحبان ماهواره یا بهتر بگویم بر اساس معیارهای خداوندهای زمینی. نمیخواهم زیاد توضیح بدهم ولی " باور نداشتن خدا " از جملهی مهمترین تاثیرات ماهواره است (دقت کنید که این مطلب مربوط به جامعه و روزگار فعلی ایران است، شاید روزی بیاید که برعکس امروز باشد و تأثیر شبکههای ماهوارهای، خداباوری باشد) . در پرسهزنی هایم در شبکههای اجتماعی و بخصوص در اینستاگرام به نوجوانان و جوانانی رسیدم که بیاعتقاد به وجود خدا بودند و حرفهایی میزدند که به نظر میرسید که حرف آنها نیست و آن را از جایی یاد گرفتهاند و برایم عجیب بود که این طرز فکر و این حرفها در یک جامعهی دینی و مذهبی از کجا آمده و اصلأ چطوری به گوش این نوجوانان رسیده؟!!! شاید بگویید ماهواره ،ولی ماهواره در ردیف دوم اتهام قرار دارد، متهم ردیف اول پدر و مادر هستند! . بگذریم. آیا خدا وجود دارد؟ این سؤال در ذهن من هم بوده و دوست داشتهام جواب آن را بدانم؛ شاید به ذهنتان برسد که: خوب این نوجوانها هم همین سؤالها به ذهنشان رسیده پس چه ربطی به ماهواره دارد؟ ؛ بین سؤال پرسیدن برای فهمیدن و دانستن ، و توهین به خدا و خداباوران تفاوت هست؟ ؛ آیا بین پرسیدن برای دانستن و توهین و مسخره کردن، تفاوت نیست؟ تفاوت هست بین : مسلمانزادهای که میپرسد، میخواند، فکر میکند تا بفهمد با مسلمانزادهای که بیهیچ تحقیق و مطالعه و تفکری، حرفهایی را که شنیده، قبول میکند حتی اگر مخالف دینش و ضد خودش و عقایدش باشد و از این گذشته از سر هیجان به همدینهایش توهین کند. البته در ظاهر از سر هیجان و بیمنطق اما در اصل از روی قاعده و اهداف شبکههای ماهوارهای ؛ دقت کنید که این توهین ، توهین به پدر و مادر و آبا و اجداد خودش نیز حساب میشود چون آنها هم مسلمان بودهاند!!! به نظرتون عجیب نیست ؟ نه؟ یعنی واقعاً نیستش؟ این عجیب نیست که یک نفری به پدر و مادر و آبا و اجداد خودش توهین و بیاحترامی کند و شاد و شنگول و خوشحال هم باشد؟
اما در مورد این کتاب : جمعآوری کنندهی کتاب، یعنی " جان کلوور مونسما " که یه کشیش بوده- نمیدونم الان زنده هستش یا نه- در اون روزگاری که تازه شوروی و آمریکا به فضا ماهواره فرستاده بودند به ۴۰ نفر متخصص و دانشمند در زمینههای مختلف، نامه مینوسه و از اونها میپرسه : « آیا شما به وجود خدا اعتقاد دارید؟ و در این صورت مطالعات و تجسسات علمیتان ، چگونه شما را به سوی پروردگار رهنمون شده است؟ » ، اون چهل نفر متخصص که هم اسم و هم تخصصشون در کتاب اومده به این سؤال جواب دادهاند که جوابهاشون به صورت این کتاب چاپ شده است.
از نکات جالب اینکه جمعآوری کننده و نویسندگان این کتاب ، همگی غربی و غیر مسلمان هستند و جالبتر اینکه چاپ این کتاب مربوط به قبل از جمهوری اسلامی میباشد. ضمناً این کتاب چاپ سال ۱۳۵۵ می باشد یعنی سنش از من بیشتره، حدود ۴۵ سالشه! البته چاپ جدید هم داره. همچنین سه نفر ، کتاب را به فارسی ترجمه کردهاند که از طرف خودم از هر سه نفر تشکر میکنم و خدا خیرشان بدهد.
مطالبی از کتاب:
+ « ... به خدا ایمان دارم چون معتقدم که اولین الکترون و پروتون و اولین اتم یا اولین اسید آمینه و پروتوپلاسم و یا اولین مغز بشری ممکن نیست تصادفاً به وجود آمده باشند. »
+ « . . . آیا ساختمان رادار که از چندین ماشین خودکار ترکیب یافته نتیجهی ارادهی یک سازنده است و یا تصادف محض ؟ آیا تصادف است یا اراده که یک رادار کوچک یعنی خفاش را به وجود آورده که برای جهتیابی نه احتیاج به دقت دارد و نه تعمیر ، و میتواند تا ابد رادارهائی شبیه و نظیر خود تولید کند؟ . . . » ( ص ۲۴۷ )
+ «... باید دانست اجتماعی که میان آنان ده نفر آدم پیدا شوند که به یک نفر ناتوان، یاری و دلسوزی کنند بهتر از اجتماعی است که هزار نفر در میانشان دیگران را تکلیف به مساعدت و دستگیری کنند . . . » (ص۲۹۵).
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۱۸ مهر ۱۴۰۱
35°52′39″N 47°35′58″E 1873.9m
@habibsohrabi_bijar
www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/197
- ۰ نظر
- ۱۸ مهر ۰۱ ، ۱۲:۵۹