نام کتاب: شگفتیهای پس از فروپاشی : سفر به مسکو و آسیای میانه ( ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان )
نویسنده: دکتر محمد حسن زمانی
Wonders after the Disintegration
A Trip to Moscow and Central Asia
( Turkmenistan, Uzbekistan, Kazakhstan and Kirghizia )
by: Dr. Mohammad Hasan-e Zamani
العجائب بعدَ الانهیار
الرحلة إلی موسکو و آسیا الوسطی
الدکتور محمدحسن الزمانی
نوبت و تاریخ چاپ: چاپ سوم، ۱۳۸۸
ناشر : مؤسسه بوستان کتاب
تعداد صفحات: ۲۳۷ صفحه.
اندازهی صفحات: رقعی
عکس: دارد
شابک: ISBN: 964-548-513-4
* تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۱۱ سایت پاتوق کتاب فردا ، ۱۳۵۰۰ت.
* تاریخ مطالعه: مطالعهی اول از عصر روز یکشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۱۵ تا ظهر جمعه ۱۴۰۱/۰۳/۲۰
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل مشاهدات نویسندهی آن از سفری است که در سال ۱۳۷۵ یعنی حدود ۴-۵ سال بعد از فروپاشی شوروی به این کشور داشته است و بیشتر نگاه نویسنده از دید مذهبی میباشد.
مطالب جذاب و عجیب و تأسفآور در کتاب زیاد است به طوری که نمیدانستم از کدام صفحه برای معرفی عکس بگیرم.
چند نکته که حوصلهی نوشتنش را داشتم:
نویسنده به وجود و گسترش مشروبات الکی و فساد در بین مردم شوروی بعد از فروپاشی اشاره دارد که طبق مطالعات قبلی و خاطراتی که از ایرانیان مقیم شوروی خواندهام، این فساد از قبل هم موجود بوده ، پس مشروب خوری و فساد اخلاقی چیز جدیدی نبوده فقط اینکه مردم به شرکتها و مارکهای غربی گرایش پیدا کرده بودند مثل آن فیلم معروف و گفتهی معروف که مردم برای خرید از یک فروشگاه مکدونالد، صفی چند صد متری بسته بودند ... .
یکی از نکات مهم کتاب ، انتقاد از بی عرضگی جمهوری اسلامی است که همچنان تداوم دارد و نشان از عافیتطلبی به جای رسیدن و پرداختن به آرمانهای انقلاب دارد. خاطرات نویسنده مربوط به سال ۱۳۷۵ است و جالب است که صدا و سیما در یکی دو سال اخیر یعنی ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ در برنامهی ثریا ، مستندی در مورد حضور و نقش ایران در کشورهای شمالی ایران که به ایران هم علاقمند هستند پخش کرد که نشان از تداوم بی عرضگی و بیلیاقتی و عافیتطلبی مسئولان جمهوری اسلامی داشت! .
تقریباً، بی عرضگی و حقوق بالای کارکنان و ولخرجی آنها در سفرهای خارجی و شاید بیخیالی مسئولان جمهوری اسلامی جزو مطالب انتقادی کتاب است و تقریباً در همه جای کتاب خودنمایی میکند و چه فرصتهایی که به خاطر بیلیاقتی این جماعت که « کونداری » را جایگزین « دینداری » کردهاند از دست رفت و از دست خواهد رفت. جماعتی که با آن قانون خبیثشان که « فرزند کمتر زندگی بهتر » ، نسل شیعه و ایرانی را دچار چالش کردهاند و خبیثتر اینکه عمل و کار خودشان را به صهیونیست نسبت میدهند (هدفم دفاع از صهیونیستها نیستش بلکه هدفم فهمیدن و درک بیلیاقتی و مفت خوری این جماعت هستش) ؛ جماعتی که نماز میخوانند اما حقوق میلیونی میگیرند( برایم سؤال است که مگر جابجایی باسن چقدر ارزشمند است که به کارمندان حکومتی اینقدر حقوق میدهند آنهم مادامالعمر)، ادعای پرستش خدا را دارند اما خون خلق خدا را در شیشه کردهاند ، جماعتی که حکومت «جمهوری اسلامی » را که ثمرهی خون هزاران جوان بود به حکومت « فامیلی منهای اسلامی» تبدیل کردند . از دین اسلام فقط ریشش را گرفتند برای استخدام که بعد از بازنشستگی، ریشهایشان را باد برد و ریشهی نسلشان را از آب و نان نفاق و دو رویی تهیه کردند ؛ و پرستش خدا را در نماز خلاصه کردند و آن را هم به دولا و راست شدن، و سر را به زمین گذاشتن و کونشان را هوا کردند تبدیل کردند. لعنة اللّٰه علی الظّالمین.
نویسنده در صفحه ۹۷ کتاب، در مقایسهی کاهش ارزش پولی ایران و ترکمنستان مینویسد:« اگر مقاومت و تدبیرهای مسئولان دلسوز نظام اسلامی ما در طول این بیست و پنج سال نبود، مطمئناً در طول این چند سال آمریکای خونخوار به کاهش ۱۵۰ برابر پول ما اکتفا نمیکرد و شاید ما را به روزی میرساند که ۱۵ هزار تومان ما با یک دلار آمریکا برابری می کرد... » . از عبرتهای تاریخ و سند اثبات این مطلب که « مسؤلین جمهوری اسلامی یه عده بیعرضهی بیلیاقت هستند » اینکه: این کتاب را زمانی میخوانم که کشور روسیه به اوکراین حمله کرده است و آمریکا و کشورهای غربی در حمایت از اوکراین به تحریم روسیه دست زدهاند ، جالب اینجاست که به گفتهی صداوسیمای جمهوری اسلامی، نه تنها قیمت پول روسیه در مقابل دلار کاهش پیدا نکرده بلکه بر ارزش آن نیز افزوده شده است! ، این یعنی مقاومت و تدبیر و ارزش و عرضه و لیاقت ولادیمیر پوتین و دار و دستهاش از جماعت حکومت جمهوری اسلامی بیشتر و بالاتر است و همین نشان میدهد که مطلب نویسنده در این موضوع چندان قابل قبول نیست. دقت کنید!.
مطلب دیگری که هست، شکر نعمتهایی هستش که در ظاهر قابل دیدن نیستند یعنی آنقدر برایمان تکراری شدهاند که دیگر برایمان عادی شده و آن را جزو نعمت نمیدانیم و شکرشلن را هم به جا نمی آوریم. در مطالب کتاب با مسلمانانی آشنا میشویم که حتی اذان گفتن هم بلد نیستند!. گاهی انسان با خودش فکر میکند که زندگی تکراری و بینعمت و خسته کننده ایی دارد اما وقتی از وضع زندگی سایر مردمان در سایر نقاط دنیا آگاه میشود تازه متوجه میشود که چقدر کافر بوده و شکر این نعمت را به جا نیاورده و تازه از خدا طلبکار هم بوده! .
یک آدم معمولی ، کاری بلد است که آن را بیارزش میداند اما همان کار در جایی دیگر آرزو و نیاز است؛ مثلاً کسی اذان را بلد است ولی اهل نماز هم نیست و دانستن اذان را هم برای خودش چیز بیارزشی میداند اما همین دانستن و بلد بودن اذان در جایی دیگر آرزو و نیاز است ، همینطور خواندن قرآن و نماز و غیره؛ آن وقت است که تازه آدم میفهمد که چقدر ناشکری کرده و بدون توبه و عذرخواهی از خداوند هم زندگیش به پایان میرسد و همچنان هم طلبکار خداست! . شاید گردش در زمین و هجرت لازم است تا انسان ناشکر و ناسپاس نباشد. اللهم اغفرلی و رحمنی.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۲۰ خرداد ۱۴۰۱
@habib.sohrabi_bijar
www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/182