نام کتاب : کوره راهی در غبار ؛ نوشته : علاءالدین میرمیرانی
نام کتاب : کوره راهی در غبار ( خاطرات سفر یکی از اعضاء حزب توده به شوروی )
نویسنده: علاءالدین میرمیرانی
نوبت چاپ: اول ،تهران، ۱۳۷۷
ناشر : انتشارات ندای فرهنگ ( خیابان انقلاب ، روبروی دانشگاه تهران، تلفن: ۶۴۱۳۹۶۷ )
تعداد صفحات: ۲۸۰ صفحه.
شابک: ۹۶۴۶۷۰۳۰۰۳ | ISBN 964-6703-00-3
* تاریخ ورود به کتابخانه شخصی: تاریخ خرید: دوشنبه ۲ مهر ۹۷ ( ۱۱:۲۸:۲۴ ) از سایت www.iketab.ir
تاریخ تحویل : شنبه ۷ مهر ۹۷
* تاریخ مطالعه: یکشنبه ۸ مهر ۹۷ (۰۷:۲۷) - چهارشنبه ۱۱ مهر ۹۷ ( ۱۶:۳۹ )
* معرفی و بررسی :
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل خاطرات سفر و زندگی یکی دیگر از اعضای حزب توده در کشور شوروی سابق است. نویسنده ، جزئیات بازجویی در اتحاد شوروی و افکار شخصیاش را به تفصیل بیان کرده است و همچنین در بیان جزئیات مکانها و اندازهی اشیاء و وسایل ،وسواس خاصی به خرج داده است و همین موضوع ذهنم را مشغول کرد که این اعداد را چگونه بدست آورده است؟
زیباترین قسمت کتاب شاید صفحات ۲۵۷ به بعد است که تصویری تقریبا کلی از نحوهی ازدواج در شوروی و ... را بیان میکند. همچنین به بیان یکی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی شوروی میپردازد و آن مصرف مشروبات الکلی است ... ؛ در عروسی برای خوشبختی عروس و داماد و در عزا برای آرامش روح مرده ... ! نکته جالب و ریز اینکه جمهورهای مسلمان شوروی نیز در سایهی کمونیست گرفتار این مشکل مشروبخوری بودهاند و یک نکتهی دیگر در کتاب آنکه علت زندانی شدن عدهای از زندانیان در شوروی بخاطر مسائل مذهبی و دعا کردن بوده است! ؛ در کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» نوشتهی «الکساندر سولژنیتین» خواندهام که طبق قانون شوروی رفتن کودکان و نوجوانان به مکانهای مذهبی تا قبل از سن قانونی ممنوع بوده است( چیزی با این مضمون). حالا فکر کنید در مورد نوجوانی که از کودکی توسط حکومت، به دین و مذهب و اعتقادات مذهبی و خدا بدبین میشده است آیا در بعد از سن قانونی به سراغ مکانهای مذهبی میرفته است؟! نوجوانی که به روابط آزاد و بی قاعده با جنس مخالف عادت داشته بعد از سن قانونی به دستور خدا و روابط محدود و با قاعده تن میداده است؟! آیا دلمشغولی و روزمرگی بعد از سن قانونی ، وقتی برای فکر کردن به اینگونه مسائل باقی میگذاشته است؟! آن هم در وقتی که بعد از رسیدن به سن قانونی تازه اجازه داشته به دنیای الکل و مستی هم وارد شود! . شاید این روش کمونیستها بهترین روش برای مبارزه با خدا و دین و محدودیتهای شرعی بوده باشد یا بهترین روش برای کُولی گرفتن از یک ملت و اجتماع . البته روش برعکس هم میتواند راهی برای سوءاستفاده داشته باشد. همیشه اعتدال و میانهروی بهترین روشی است که انسان در آینده از گذشته پشیمان نمیشود و افراط و تفریط یا همان کمکاری و زیادهروی ، در آینده موجب تأسف و پشیمانی از گذشته میشود !...
اما ازدواج آسان در برخی جمهوریهای شوروی برایم مطلوب و جالب بود... .
کتاب فهرست ندارد اما مطالب آن شامل نحوهی خروج نویسنده از ایران، بازداشت و بازجویی و زندانی شدن در شوروی تا آزادی و تبرئه شدن، ازدواج در شوروی با یک زنِ اهل شوروی و بیان برخی خاطرات دوران نوجوانی و جوانی از ایران و مختصری از مسائل اجتماعی و فرهنگی شوروی است. از نحوهی بازگشت به ایران مطلبی در کتاب نیامده است.
نویسنده بیشتر به بیان خاطرات شخصی خود پرداخته است و ای کاش از افراد اطرافش و زندگی آنها و سایر مسائل اجتماعی و فرهنگی شوروی مطالب بیشتری مینوشت و فقط به بیان زندگی خودش نمیپرداخت.
در این کتاب با مرحوم غلامحسین بیگدلی آشنا شدم که کتابی دارد به اسم « از کاخهای شاه تا زندانهای سیبری » که امیدوارم بتوانم این کتاب را پیدا کنم.
جای عکس در کتاب خالی است و ای کاش نویسنده عکس هم میگذاشت...
نویسنده ادعا کرده است که یکبار با محمدرضا پهلوی ، شاه وقت ایران، به روشی عجیب و غریب دیدار کرده است و آنرا هم با شرح کامل نوشته است... .
مدت زیادی بود که به دنبال این کتاب بودم که به لطف خدا آن را در یک سایت کتابفروشی پیدا کردم.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
قبل از خرید این کتاب ، کتاب «سالهای مهاجرت» را خریدم اما متأسفانه حدود یک هفته بعد از خرید اینترنتی وپرداخت آنلاین پول، از طرف سایت با من تماس گرفتند و گفتند که کتاب خریداری شده موجود نیست... این کتاب و کتاب دیگری را به جای آن کتاب خریدم...
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۱۴ مهر ۱۳۹۷
+ امروز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۳۹۹ متوجه شدم که عکس بالا به دلیل استفاده از کلمهی « عـرق خوری » فیلتر شده!!!؟ . میبینی وضع مملکتو. تا صبح قیامت لعنت به تکتکشون برای این مملکتی که برامون ساختن. بالاجبار عکس زیر را گذاشتم تا در دسترس علاقمندان باشد.
* تاریخ فروش: ۹۷/۰۹/۰۱ ساعت۱۵ از طریق سایت ایسام.
تاریخ ارسال: ۹۷/۰۹/۰۳
یکی از لحظههای سخت و ناپسند ، لحظهی فروش کتابهایم است. إِن شَاءَ اللّٰه روزی از نظر مالی در وضعی باشم که مجبور به فروش کتابهایم نباشم. خداحافظ کتاب کوره راهی در غبار؛ به امید دیدار مجدد.
دوست عزیز اگر برای رهایی از شکنجه بوده پس چرا مطابق کتاب در ماگادان کسی پیر نمی شود ایشون بعد از ازادی هم این کارو ادامه دادن چرا تو عشق اباد بقیه رو هم گناهکار جلوه دادن؟؟؟؟؟؟؟؟