کتاب « اجاق سرد همسایه » جمعآوری « اتابک فتح الله زاده »
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۴۰ ق.ظ
نام کتاب: اجاق سرد همسایه
و البته در سرگذشت اول، مظلوم نمایی برای بهاییان جز از چنین افرادی بر نمیآید که هم خود را بر باد دادند و هم خانواده خود و دوستانشان را.
جمع آوری : اتابک فتح الله زاده
انتشارات : معین
سال چاپ: ۱۳۸۷ | مصور | ۲۲۷ ص
تاریخ ورود به کتابخانه: ۱۳۹۶/۰۵/۱۱
* تصاویر:
* معرفی و بررسی:
به نام خدا
این کتاب شامل خاطرات تعدادی از طرفداران شوروی سابق است، یعنی همان سرسپردگان شوروی که هیچ زبانی را نمی فهمیدند جز اینکه شوروی بهشت است !؛ درست مثل علاقمندان و سرسپردگان فعلی آمریکا و غرب در ایران.
برای اینکه وضعیت فکری این افراد را درک کنید فقط کافی است به این جماعت عاشق آمریکا در زمان خودمان نگاه کنید، آنوقت درک اینکه چرا این جماعت نسبت به شوروی اینقدر ساده ، خوشبین و متعصب بودند برایتان راحت تر میشود.
آقای فتحاللهزاده در قسمت پایانی کتاب(مصاحبه) دقیقا به این مطلب اشاره میکنند و از خوشبینی به غرب و امریکا در زمان خودمان انتقاد میکنند.
خوب، عدهایی برای مبارزه و یا زندگی و ... به شوروی رفتند. شوروی که به ملت خودش رحم نمیکرد با این همه فدایی و علاقمند خارجی چکار میکرد؟ فکر کنم «بهره کشی اقتصادی» بهترین روش بود تا اینکه این افراد را مسلح میکرد و برای آزادی و مبارزه به ایران میفرستاد، به هرحال، مبارزه خرج دارد.
سرگذشت آخر کتاب، غمانگیزترین ماجراست چراکه فرد گوینده، سرسپردگی و علاقهای به مهاجرت نداشته و فریب میخورد... اما سایر سرگذشت ها شامل این جمله میشود «« خود کرده را تدبیر نیست »» ...
این کتاب شامل خاطرات تعدادی از طرفداران شوروی سابق است، یعنی همان سرسپردگان شوروی که هیچ زبانی را نمی فهمیدند جز اینکه شوروی بهشت است !؛ درست مثل علاقمندان و سرسپردگان فعلی آمریکا و غرب در ایران.
برای اینکه وضعیت فکری این افراد را درک کنید فقط کافی است به این جماعت عاشق آمریکا در زمان خودمان نگاه کنید، آنوقت درک اینکه چرا این جماعت نسبت به شوروی اینقدر ساده ، خوشبین و متعصب بودند برایتان راحت تر میشود.
آقای فتحاللهزاده در قسمت پایانی کتاب(مصاحبه) دقیقا به این مطلب اشاره میکنند و از خوشبینی به غرب و امریکا در زمان خودمان انتقاد میکنند.
خوب، عدهایی برای مبارزه و یا زندگی و ... به شوروی رفتند. شوروی که به ملت خودش رحم نمیکرد با این همه فدایی و علاقمند خارجی چکار میکرد؟ فکر کنم «بهره کشی اقتصادی» بهترین روش بود تا اینکه این افراد را مسلح میکرد و برای آزادی و مبارزه به ایران میفرستاد، به هرحال، مبارزه خرج دارد.
سرگذشت آخر کتاب، غمانگیزترین ماجراست چراکه فرد گوینده، سرسپردگی و علاقهای به مهاجرت نداشته و فریب میخورد... اما سایر سرگذشت ها شامل این جمله میشود «« خود کرده را تدبیر نیست »» ...
و البته در سرگذشت اول، مظلوم نمایی برای بهاییان جز از چنین افرادی بر نمیآید که هم خود را بر باد دادند و هم خانواده خود و دوستانشان را.
از زمانی که فهمیدم ایرانیهایی هم بودهاند که در اردوگاههای کار اجباری در شوروی زندانی بودهاند به خواندن خاطراتشان علاقمند شدهام، به ویژه زندگی اجتماعی و فرهنگی . اولین کتابی هم که خواندم کتاب « جدال زندگی » نوشتهی « فریدون پیشواپور » بود که کتابی زیبا و جالب هستش که اگر عمری باقی بود در مورد این کتاب هم مینویسم اما همین یک نکته که این کتاب جدال زندگی ، زیباترین و جالبترین و کاملترین کتابی است که درخصوص زندگی شخصی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی تا الان خواندهام.
حبیب سهرابی
بیجار گروس