کتاب در پای دیوار بهشت کرملین ، نوشته ابراهیم دیلمقانیان
نام کتاب: در پای دیوار بهشت کرملین
نویسنده: ابراهیم دیلمقانیان
نوبت و تاریخ چاپ:چاپ اول ، تاریخ چاپ نوشته نشده است اما با توجه به مطالب کتاب ، شاید کتاب در دههی سی شمسی چاپ شده باشد.
ناشر : چاپخانه خواندنیها
تعداد صفحات: ۱۰۰ صفحه.
عکس: دارد
شابک: ندارد
** نسخهی کم یاب ( یا شاید نایاب )
** تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: خرید در روز چهارشنبه ۱۳۹۷/۰۷/۰۴ (۱۰:۰۱:۱۰) از سایت آی کتاب
* تاریخ مطالعه: مطالعهی اول از۱۱ مهر ۹۷ (۱۸:۵۵) تا پنجشنبه ۹۷/۰۷/۱۲ (۲۰:۰۰) - مطالعهی دوم از شنبه ۹۷/۱۰/۲۹ تا سهشنبه ۹۷/۱۱/۰۲ (۲:۵۴ بامداد)
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب درخصوص کشور شوروی سابق و خاطراتی از این کشور است که اطلاعات جامع و مفیدی در خصوص وضعیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی این کشور که دچار فروپاشی شد ارائه میدهد و همچنین چون مرتبط با ماجرای فرقه دمکرات آذربایجان نیز میباشد در این زمینه هم اطلاعات خوبی به خواننده میدهد ؛ به همین دلایل ، کتاب ارزش خواندن دارد.
نکتهی مهم درخصوص کتاب ، این است که در زمانی چاپ شده است که در اثر تبلیغات شوروی و کمونیستها و حزب توده ،ایرانیهای زیادی چشم و گوش بسته و به امید رسیدن به بهشتِ کمونیست و کارگران جهان ، راهی شوروی شدند ؛ اما یا سر از زندان و اردوگاههای کار اجباری درآوردند یا بینام و نشان در شوروی گم شدند و یا نوکر و مزدور حکومت شوروی شدند و در نهایت اگر هم به جایی رسیدند، سالهای زیادی به آنها اجازهی خروج از شوروی داده نمیشد و پدر و مادرشان در حسرت دیدارشان ، از دنیا رفتند.
این کتاب در زمانِ خطر ، زنگ خطر را به صدا درآورده بود اما ایرانیهای کمی صدای این زنگ خطر را شنیدند و اکثر ایرانیهای طرفدار شوروی، این نوع کتابها و نوشتهها را متهم به دروغگویی و وابستگی به تحجر و یا امپریالیست امریکا میکردند ؛ مانند همین دورهی خودمان که هرکس از امریکا و فرهنگ غرب و مضراتشان بگوید متهم به دروغگویی و وابستگی به حکومت جمهوری اسلامی و یا متهم به اُمُّلی و تحجر میشود! . گذشت زمان ثابت کرد که بیشتر و یا میتوان گفت که تمامی مطالب این کتاب ، صحت داشته و دروغی در کار نبوده است؛ در سالهای پایانی حکومت شوروی و همین دههای اخیر، خاطرات زیادی از کمونیستهای ایرانی و غیر ایرانی منتشر شده است که سندی هستند بر درستگویی و راستگویی این کتاب .
کتاب شامل دو بخش است:
بخش اول شامل خاطرات نویسنده از حضور آمریکاییها در ایران در جریان جنگ جهانی دوم در اندیمشک و صالح آباد، مطالبی در مورد فرقه دمکرات آذربایجان و چرایی پیدایش آن در پایان جنگ جهانی دوم و ... میباشد.
احساس میکنم که نویسنده مقداری به نفع و سَمت امریکاییها متمایل شده است و یا درصدد تطهیر چهرهی آنها برآمده است. البته با توجه به زمان چاپ کتاب و تسلط امریکاییها بر ایران، شاید چیز عجیبی نباشد و یا شاید نباید به نویسنده ، خرده گرفت. الله اعلم(= خدا عالمتر است).
بخش دوم و اصلی کتاب شامل خاطرات فردی به اسم « چارلز صیادی » میباشد .
چارلز صیادی دانشجوی دانشکدهی نیروی هوائی تبریز بوده که از طرف فرقه دمکرات آذربایجان با ۲۵ نفر دیگر در فروردین سال ۱۳۲۴ شمسی برابر با ۱۹۴۵ م. (یعنی چندماه قبل از قیام و شوروش فرقه دمکرات آذربایجان که در آذرماه ۱۳۲۴ شروع شد و یکسال دوام داشت ) برای آموزش و تحصیل به شوروی فرستاده می شود و در دانشکدهی هوایی شهر گنجه که آنروز کیروفآباد نامیده میشده به مدت دو سال مشغول تحصیل و آموزش خلبانی بوده و بعد از بازگشت به ایران، خاطرات و دیدههای خود را از شوروی برای نویسندهی کتاب بازگو میکند. طبق نوشتههای کتاب ، احساس میکنم که چارلز صیادی، مدتی برای ایران جاسوسی میکرده است.
- فهرست کتاب: عدالت کمونیستی ، ماجرای عجیب چارلز صیادی ، قفقازیها عاشق ایرانند ، اعدام ۱۳۰ نفر دانشجوی ایرانی و چگونگی مرگ پیشهوری ، اصول استخانفیزم یا یک مرد به جای ۱۶ مرد ، یک قوطی کمپوت از بمب اتم هم مؤثرتر است ، سیلوا و کاتوچا به سلامتی ایران و رجال ایران باده مینوشند ، نور ایمان در چشمهای فتان ، همه چیز فدای شکم ، فقط اعضای حزب حق حبات دارند ، سرچشمه فساد و دزدیها ، فدائیان غلام یحیی را که به روسیه گریخته بودند مخفیانه تعقیب میکردیم ، بازگشت به میهن .
- برخی نکاتی که توجهام را جلب کرد :
اشاره به وضعیت اسفناک زنان در دنیای آزاد شوروی ، از کارگری حمّام مردان تا دسترسی راحت، آسان ، آزاد و ارزان انواع مردان به آنها به طوریکه یک نیروی آموزشی دانشکدهی هوائی به راحتی با زن فرماندهاش رابطهی جنسی برقرار میکرده و این رابطه از نظرِ زن فرمانده، یک تقاضای طبیعی و عادی بوده است! . ص ۶۷ : «... ولی از طرف دیگر ، من از این آمیزشهای سهلالحصول که به حدّ حیوانیت تنزل یافته بود رفتهرفته خسته و دلزده میشدم ؛ از این که تا بدین پایه در لجنزار شهوت غوطهور شدهام خود را ملامت میکردم. این حس ندامت و این خستگی جسمانی هر قدر بیشتر میشد به همان اندازه نسبت به زن ، به همین جنس لطیف که شعرا و عاشقان قدیم او را به مرتبهی ربّالنوعی و خدائی رسانده بودند ، بدبینتر میشدم و از احترامی که پیش از آن زمان در حق این موجودِ پست، حقیر و آلت تسکینِ غرائزِ خفتآور ِ بشری مراعات کرده بودم شرمنده میشدم ؛از جمله به زنان شوروی که مسئول ایجاد چنین بغض و کینهای نسبت به جنس مخالف در من بودند لعنت میفرستادم... » ؛ البته چارلز صیادی بعد از آشنایی با یک دختر قفقازی مسلمان که پاکدامنی میکند میگوید: «... از آن پس فهمیدم که هنوز تبلیغات پر دامنه و زهر آگین کمونیستها نتوانسته است در قلوب کلیهی افراد شوروی نفوذ یابد. هنوز هم کسانی پیدا میشوند که ایمان به حقیقت و ایمان به خدا ، دلهاشان را در آن محیط تاریک و ظلمانی روشن میسازد...». ص ۶۸.
اشاره به مردی به اسم « استخانف» که کار ۱۶ روز یک نفر را در یک روز انجام داده بود ؛ در خصوص این فرد در کتاب ساحل چپ، نوشته وارلام شالاموف هم مطلبی آمده است . این فرد در انجام کاری که به او سپرده بودند از حد مشخص شده بیشتر کار کرده بود که اینکارش بیسابقه و حیرت انگیز بوده است.
اشارهی کوتاه به یک مترجم روسی به نام آقابک اوف که چارلز صیادی با او صحبت نموده است. به احتمال زیاد ، این آقابکاوف (آقابکوف ، آقابکف) همان آقابکف مشهور است که از شوروی به غرب فرار کرد و کتاب خاطراتی نوشت درخصوص جاسوسی کاگب که بخشهایی از آن دربارهی ایران است.
اشاره به کشته و از بین رفتن سه قهرمان ملی شوروی که مورد غصب حکومت شوروی قرار میگیرند به نامهای مارشال ژوگوف که سه مرتبه قهرمان کل شوروی شده بود و سرگرد کاژی دوب اهل اکراین که ۶۲ هواپیمایی آلمانی را سرنگون کرده بود و سرهنگ پاکرشکین که او هم ۵۹ هواپیمای آلمانی را در جنگ جهانی دوم سرنگون کرده بود.طبق متن کتاب، زمان حضور چارلز صیادی در شوروی در سال ۱۳۲۶ ش. همزمان با ناپدید شدن مارشال ژوگوف بوده است.
پیرزن گریانی که در جنگ ۵ پسر خود را از دست داده بود
اشاره به یکی از تبلیغهای شوروی برای جذب جوانان و جذب طرفدار، به این مضمون که « در شوروی گدا وجود ندارد» . از همین دروغهای روزگار خودمان که میگویند در غرب، انسان آزاد است .
اشاره به کتاب تهران مخوف که در آن روزگار در پیش دانشجویان روسی، کتابی مشهور بوده است.
از بین بردن افراد مذهبی و در تله انداختن آنها با عنوان آزادی مذهب و آزادی مسجد و کلیسا تا بتوانند این افراد مذهبی را شناسایی و دستگیر کنند و به اردوگاههای کار اجباری بفرستند!
اشاره به ایرانی بودن قفقاز و باکو و مردمانش که البته شوروی درصدد محو این ریشهها بوده است.
در هر جمهوری شوروی، یک رئیسجمهور ، یک رئیس دولت و یک رئیس مجلس و یک رئیس حزب کمونیست وجود داشته است که در حقیقت ، رئیس حزب دارای قدرت بوده و حکومت میکرده است.
اشاره به موضوع مهمی در رابطه با خانواده و عفت شخصی و اجتماعی که طبق قانون شوروی هرگونه غیرت ناموسی را در زیر پوشش رابطهی خصوصی ممنوع اعلام کرده است: ص ۷۵ : « ... در قوانین شوروی به هیچوجه به کسی ، حقی برای دفاع از ناموس داده نشده است. اگر زنِ کسی، به میل خویش تسلیم مرد دیگری شود، شوهر وی حق هیچگونه اعتراضی را ندارد زیرا مطابق اصل نوزدهم اصول کمونیزم ، رابطهی زن و مرد یک رابطهی خصوصی است که اجتماع حق دخالت در آن ندارد. قانون شوروی در این مورد به کلی سکوت اختیار کرده، حتی مردی را که در این گونه موارد در روابط نامشروع زنِ خود ، مداخله کند قابل تعقیب و مجازات میداند...» . امروزه در ایران هم این موضوع دنیای شخصی و خصوصی ، زیاد شنیده میشود و یک محیط امن است برای برخی بیعفتیهای شخصی ؛ انگار که در این دنیای خصوصی و خیلی شخصی ، خدا وجود ندارد .
+ فصل دوم کتاب به صورت صوتی:
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۲ بهمن ۱۳۹۷
#در_پای_دیوار_بهشت_کرملین #ابراهیم_دیلمقانیان #چاپخانه_خواندنیها #سارجین_ترنر_گروهبان_مهندس_آمریکایی #سرباز_بیل_آمریکایی #خوزستان_اندیمشک_صالح_آباد #بالارود_خوزستان #نیروی_احتیاط_آذربایجان #خاطرات_حضور_آمریکایی_ها_در_ایران #خاطرات_ایرانی_از_جنگ_جهانی_دوم #خاطرات_دهه_بیست_شمسی #آذربایجان_و_رضاییه_در_دهه_بیست #لنین_انگلس_و_کارل_مارکس #اولین_دولت_کمونیستی #رودخانه_شهر_چای #قلعه_آمریکایی_ها_در_رضائیه #رفیق_قلی_اوف_روسی #دفن_سربازان_روسی_در_کنار_رودخانه_شهر_چای_ارومیه #حزب_توده #شوروی #کمونیست #کوه_های_عینعلی_تبریز #شریف_آباد #روستای_ترپاق_قلعه #گردن_زدن_ژاندارم_های_ایرانی_در_رضائیه #حکومت_خودمختار_آذربایجان #مهاجرین_قفقازی #ژنرال_کاویان #شوروی_و_امتیاز_نفت_شمال_و_قوام_السلطنه #مجلس_چهاردهم_شورای_ملی_ایران #بهشت_کمونیستی #مهمانخانه_فردوسی_تهران #چارلز_صیادی #نوزده_دانشجوی_بازگشته_از_شوروی #دبیرستان_پهلوی_رضائیه #دانشکده_نیروی_هوایی_تبریز #۲۵_فروردین_۱۳۲۴ #ژنرال_پناهیان #ایستگاه_راه_آهن_تبریز_واغزال #جلفا #موسوی
#رودخانه_ارس_جلفا #شهر_جلفا #هیجده_ایالت_جدا_شده_از_ایران #بهشت_ارامنه #جلفای_اصفهان_شاه_عباس_کبیر #برادر_ژنرال_پناهیان #منات_روبل #حقوق_کارگران_در_شوروی_سابق #بادکوبه_باکو_دریای_خزر #استاسیون_رادیو_باکو #دانشجویان_ایرانی_دانشکدهی_نیروی_هوائی_شوروی #حسین_پرویزپور #حسین_البرزی #اکبر_هوده_شاهی #چارلز_صیادی #رضا_میرفخرائی #مولود_اسلام_دوست #عباس_زاهدی #حبیی_شکرغس #نورالدین_آغاسی #بیوک_اسکندری #وضعیت_اقتصادی_مردم_باکو_در_زمان_شوروی #خاطرات_شوروی #خاطرات_اعضای_فرقه_دمکرات_آذربایجان #کاشای_روسی #بلغور_آب_پز #غذاهای_روسی #آمریکن_آرتسکا #کیروف_آباد #گنجه #دانشکده_هوایی_کیروف_آباد_گنجه #ولتینانت_داداش_اوف_افسر_روسی #نحوه_حمام_رفتن_در_شوروی #کارگران_حمام_در_شوروی #جایگاه_زنان_در_شوروی #پاسلکا_هدیه #پیشه_وری_رهبر_فرقه_دمکرات_آذربایجان #آقای_مجد_کنسول_ایران_در_آذربایجان_شوروی #قنسول_ایران_در_گنجه_در_سال_۱۳۲۴ #لوبارسکی_فرمانده_هنگ_هوایی_در_آذربایجان #ان.ک.و.د #ک.پ.و #ستوانیکم_پیدا_خلبان_هواپیمای_اکتشافی_هایندرا #سیف_الدین_عضو_باشگاه_هواپیمایی_کشوری #طپانچه_خان_رئیس_پست_کدوک_قوشچی_در_بین_راه_رضائیه_و_شاهپور #ماجرای_فرار_شش_نفر_فدائیان_فرقه_دمکرات_آذربایجان_به_ایران #ماجرای_فرار_ارامنه #ژنرال_آنسیم_اوف_رئیس_ستاد_ارتش #آقابک_اوف_مترجم_آنسیم_اوف #قیام_دانشجویان_ایرانی_دانشکده_نیروی_پیاده_نظام_باکو #عبدالله_دیزجی_سردسته_دانشجویان_شوروشی #ژنرال_روس_اوف_رئیس_دانشکده_پیاده_نظام_قفقاز #ژنرال_آتاکشی_اوف #جهانگیر_اوف_معلم_سیاسی_دانشکده_هوایی_گنجه #بابایوف_استاندار_گنجه_در_دهه_بیست_شمسی #غلام_یحیی #قلی_اوف
#استخانفیزم #اصول_استخانفیزم #سیبری #آقابک_اوف #آقابکوف #استخانف_کار_۱۶_روز_یک_نفر_در_یک_روز #مارشال_ژوگوف_قهرمان_شوروی #سرگرد_کاژی_دوب #سرهنگ_پاکرشکین #خیابان_تاراگور_باکو #استالینگراد #کتاب_تهران_مخوف #پل_گنجه_چای_در_گنجه_آذربایجان #سیلوا #کاتوچا #اصول_ماتریال_دیالکتیک
#دختران_مسلمان_قفقازی #خیابان_لنین_باکو #ارمنی_کند_باکو #دانشکده_طب_باکو #بادکوبه #خاقای_شیروانی #نظامی_گنجوی #خیابان_سویت_اسکی_باکو #کوپراتیف_ها #کالخوز #رایگوم_ها_سرپرست_کارخانه_ها_و_رؤسای_کالخوزها #وضعیت_غیرت_در_شوروی #اصل_نوزدهم_اصول_کمونیزم #کارگر_پرولتار #سرمایه_دار_بورژوا #طاواریش_یولداش_رفیق #کارخانه_ریسندگی_ساخت_منچستر_انگلستان_در_کیروف_آباد_شوروی #پسر_سرهنگ_میلانیان_در_دانشگاه_طب_باکو #استاسیون_رادیو_بزونا #روستای_بزونا_باکو #آقای_بهنام_قنسول_ایران_در_باکو_پس_از_آقای_مجد #فدائیان_غلام_یحیی #رادیو_سری #روزنامه_آذربایجان #قازان_بولاغ #بی_ریا_وزیر_فرهنگ_فرقه_دمکرات #کردهای_بارزانی #بارزانی_ها #نخجوان #پسر_سیف_قاضی #پسر_دکتر_جاوید #شبستری #نحوه_انتخابات_در_شوروی #استالین #کاخ_ابیض_ایران #سرباز_ازبکستانی_نگهبان_اتاق_سیب_زمینی_در_رضائیه_ارومیه