کتاب سایه شوم ؛ نوشتهی مهناز رئوفی
نام کتاب: سایهٔ شوم ( خاطرات یک نجات یافته از بهائیت )
مؤلف: مهناز رئوفی
ناشر : انتشارات کیهان ( از سری مجموعهی نیمه پنهان ، ۲۶)(تهران ، خ. فردوسی، کوچه شهید شاهچراغی، مؤسسه کیهان، تلفن : ۳۳۱۱۰۲۰۱ )
تاریخ چاپ: چاپ ششم ،تیر ۱۳۸۶
تعداد صفحات: ۳۲۰ ص
شابک: ۹۶۴۴۵۸۲۰۹۸ | ISBN: 964-458-209-8
* تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۱۸ ( قبل از رفتن برای خمیر شدن ؛ با تشکر از آقایان صحرائی و خداویردی )
*مطالعهی اول: چهارشنبه ۹۷/۰۷/۲۵(۱۳:۰۴) تا ۹۷/۰۸/۰۱ (۰۳:۱۹ بامداد)
* معرفی و بررسی :
بسم الله الرحمن الرحیم
« ... نویسنده در این کتاب علت مسلمان شدن خود را به وضوح شرح میدهد ... به زبان روایت ، از کار گسترده ، هدفمند و تخریبی بهاییان روی ذهن و ضمیر پاک کودکان پرده بر میدارد و خواننده را به اردوهای مختلط بهاییان به منظورهنجارشکنی در جامعه مسلمانان توجه می دهد. همچنین به شکلی دقیق و مؤثر درباره تساوی زن و مرد از دیدگاه فرقهٔ بهاییت روایت میکند ، و اینکه هر دوی آنها چگونه اسیر برنامههای تشکیلاتی بهاییت هستند.» ص ۸ کتاب.
بهاییان جماعتی هستند که با سوءاستفاده از اعتقادات دین اسلام و مذهب شیعه ، برای خود، دفتر و دستک راه انداختهاند و سالهاست که از طریق ماهواره در خانههای مسلمانان نفوذ کرده و عقاید خود را به روشهای مختلف در بین مسلمانان ترویج میدهند.در اینجا بحث از خوب یا بدبودن عوام بهایی نیست بلکه موضوع این است که بهاییت از کجا آمده است و چه مضراتی برای جامعهی مسلمانان داشته و دارد. یادم است که چند سال پیش برای تغییر افکار مخاطبان خود در شبکههای ماهوارهای از جملهی « دیدت را عوض کن » استفاده میکردند. در قالب یک جملهی درست و یک مطلب درست ، مطالب و عقاید نادرست خود را به خورد مخاطبان و الخصوص نوجوانان میدادند و به مرور زمان و در طول چندسال اخیر جماعت زیادی از مسلمانان را با خود همراه کردهاند که ندانسته حرفهایی را میزنند و کارهایی را میکنند که در بسیاری از موارد ، مخالف دین و شریعت اسلام و موافق عقاید باطل بهاییان و سایر فرقههای گمراه کننده میباشد.
به طور خلاصه : بهاییان در ابتدا نامشان بابی بود و برگرفته از ادعا و نام « محمدعلی باب» ؛ محمدعلی باب ابتدا ادعا کرد که با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در ارتباط است و یکی از بابهای اوست ، یعنی یکی از درهای ارتباط امام زمان با مردم است . این آق محمدعلی بعد از مدتی که کارش گرفت این بار ادعا کرد که خود امام زمان است !!!... بعد از ادعاهای محمدعلی باب ، عدهای از علمای شیعه در جلسهای به سؤال و جواب از او پرداختند که او در این جلسه از پاسخ دادن عاجز ماند. بگذریم که بعضیها همین را هم به حساب حق بودن باب میگذارند! ؛ در نهایت محمدعلی باب اهل شیراز ، توبهنامهای نوشت و ادعاهایش را پس گرفت که توبهنامهاش موجود است. خلاصه به دستور مرحوم امیرکبیر ، محمدعلی شیرازی اعدام شد. بعد از توبهنامهی محمدعلی ، این سؤال مهم مطرح میشود که او چه جور امام زمانی بوده است که توبهنامه مینویسد و حرفش را پس میگیرد؟ بعضی از بهاییان نیز مطلبی شبیه به این میگویند: باب آمد تا زمینهی ظهور بها فراهم شود. باید از این افراد پرسید که این چه زمینهچینی بوده که خودش ادعای امام بودن داشته و فرد غیرجانشینش ادعای پیامبری و خدایی؟ (به هر حال با مرور زمان ، ادعاهای منتسب به باب تغییر کرده و لقمههای جدید در دهانش گذاشتهاند؛ فیلم مستندی دربارهی بهاییت نگاه میکردم که در آن این جمله بیان شد که باب ، دروازهی رابطه با خدا بوده است؛ حالا با گذشت زمان چه حرفها و ادعاهای جدیدی مطرح میشود، نمیدانم ، خدا آگاهتر است ولی با توجه به دستبرد و سرقت عقاید شیعه در مورد امام زمان عجالله تعالی فرجه توسط بهاییان، بعید نیست که با گذشت زمان از هر دین و مکتب و آیینی، یک حرف زیبا و پرمعنی بدزدند و به عنوان و نام فرقهی خودشان به آیندگان جا بزنند...). بگذریم، به هر حال، کار از کار گذشته بود و گمراهان ، تازه راه را شروع کرده بودند. از اینجا جالبتر میشود: محمدعلی ، فردی به اسم « ازل » را جانشین خود کرده بود اما دنیا به کام ازل نچرخید و نتوانست کار چندانی انجام دهد و برادر ازل یعنی « بها » ، در حالیکه ازل هنوز زنده بود ، دین جدید باب را به نفع خود مصادره کرد و کارها را در دست گرفت و شد خدای جدید و دین جدیدی ساخت به اسم بهاییت و در نهایت لقب افتخار آفرین اغنامالله را به پیروانش ارزانی داشت. اغنامالله یعنی گوسفندان خدا! . بعد از مرگ بها، بهائیان به طرف قبر او سجده میکنند به عبارت دیگر قبر او قبلهی بهاییان است... . خلاصه، باب و پیروانش با سوءاستفاده از عقاید مذهب شیعه و احساسات پاک مسلمانان نسبت به امام زمان عجلاللهتعالیفرجه ( و حتی غیرمسلمانان به قیام یک منجی آخرالزمان) ، ضمن فریب دهها مسلمان شیعه و سوءاستفاده از عقاید این مذهب ،علاوه بر دشمنی و ضدیت با اسلام و ایجاد گمراهی و چند دستگی در امت اسلامی ، به انحراف جامعهی ایرانی نیز دست زدند و در حال حاضر همان عقاید مسموم را از طریق شبکههای ماهوارهای در بین مسلمانان و ایرانیان ترویج میدهند؛ لذا لازم است که خانوادههای مقید و پایبند به شرع و حدود و هر خانوادهای که میخواهد از نظر اجتماعی و روانی سالم زندگی کند ، این عقاید مسموم را بشناسد تا بتوانند از عزیزانشان ( بهویژه کودکان و نوجوانان) در مقابل این ویروسهای گمراه کننده ، مواظبت و مراقبت نمایند؛ برای اینکار خواندن این کتاب و سایر کتابهای خانم مهناز رئوفی و کتابهایی از این نوع، مفید و راهنما و ضروری است . خانم رئوفی از بهاییانی هستند که به دین اسلام مشرف شدهاند و خاطراتشان را از فرقهی بهاییت به صورت کتاب در اختیار «علاقمندان به دانستن» قرار دادهاند. چند سال پیش خانم رئوفی ، سفری به شهر بیجار داشتند و در مجتمع امیرنظام گروسی ، مهمانِ سؤالات حاضرین بودند.
این کتاب حاوی کلیدهایست برای رمزگشایی از برخی تغییرات در عقاید و اخلاق اجتماعی مردم ایران و به ویژه خانوادههای مسلمانی که تحت تأثیر شبکههاماهوارهای قرار دارند!
«... در این کتاب با زندگی بهائیان بعد از پیروزی انقلاباسلامی ایران آشنا میشویم ... این داستان، داستان خیالی و غیرواقعی نیست بلکه بازگو خاطرات واقعی، و فردی کاملا معمولی از اعضاء فریب خورده بهائی است که به حقیقت پی برده و مسلمان میشود و تنها اسامی اشخاص در این داستان واقعی تغییر کرده ... » (ص ۱۱ و ۱۲ کتاب)
ص۴۰: «... این اعمال در بین ما بهاییان کاملا عادی بود و حتی به همین دلایل یعنی کشف حجاب در نزد نامحرمان و آواز خواندن زنان و غیره خود را برتر از سایر جوامع میدانستیم و به تبلیغ این عقاید و اعمال میپرداختیم.» این موضوع اشاره به حقیقت و راز مگویی است که در حال حاضر از طریق شبکههای ماهوارهای در بین بسیاری از زنان مسلمان در حال ترویج است و متأسفانه ، زنان مسلمان هم از روی جهالت و نادانی و به اسم آزادی و روشنفکری و امروزی بودن این اعمال را انجام میدهند و هم تبلیغ میکنند.
ص۴۷: «... در بهاییت هرگونه تعصبی ممنوع است و این ریشه در سیاست استعمار دارد که با ترویج این اعتقاد تعصب ملی ، تعصب دینی ، تعصب وطنی و هر عرق و علاقه و غیرتی را از انسان میگیرد تا به راحتی بتواند بهرهکشی کند...»
ص۴۸ : اشاره به اسم دو تن از بهاییانی که در فرقهی بهاییت بسیار مشهور بودهاند اما بعد از پی بردن به باطل بودن فرقهی بهاییت از این فرقه جدا شدند و خاطرات و یا دلایل خود را در رد و بطلان بهاییت به صورت کتاب برای آیندگان به یادگار گذاشتند. اگرچه این کتابها در حال حاضر کمیاب و یا نایاب هستند اما پ.دی.اف بعضی از این کتابها در فضای مجازی و اینترنت قابل یافتن است. مرحوم « فضلالله مهتدی » معروف به «صبحی » که او را به جهت نوشتن مطالب بها و عبدالبها ، « کاتب وحی » مینامیدند و من یکی از کتابهایش را به اسم «پیام پدر » خواندهام . البته مرحوم صبحی ،در حال حاضر به اسم کتابهای قصهگویی برای کودکان معروف هستند. شخص دیگر آقای « عبدالحسین آیتی » است که به دلیل سفرهای زیادی که برای بهاییت داشته به او لقب « آواره » داده بودند. نام کتاب ایشان « کشف الحیل » است که از کتابهای صبحی نایابتر است . برای دانلود این کتاب پ.دی.اف و دانستیهایی دربارهی بهاییت روی مطالب زیر کلیک لمس کنید:
«دانلود کتاب کشف الحیل حجم: 20.7 مگابایت» دانلود عکس نوشتهحجم: 4.89 مگابایت
لازم به ذکر است که چند سال پىش، سایت اینترنتی قائمیه ، کتابهای خانم رئوفی و صبحی را به صورت نرمافزار اندروید ارائه کرده بود اما امروز که برای دانلود آنها به سایت مراجعه کردم ، متوجه شدم که آنها را شاید به دلیل رعایت حق ناشرین و مؤلفین از دسترس خارج کردهاند ؛ متأسف شدم....
ص ۵۴: «... گفت: فکرهاتو کردی ؟ میخواهی بروی پیش او؟ گفتم: آره، حتما باید یه کاری بکنیم ، خدای ناکرده اگر کشته بشود تا قیامت خودم را نمیبخشم؛ نسیم گفت: مثل اینکه یادت رفت ما بهایی هستیم؟ گفتم: حالا کی گفته میخواهم با او ازدواج کنم؟ گفت: این را که نگفتم ، تو میگوئی قیامت ، قیامت که برپا شده ، گفتم: آره راست میگوئی قیامت با ظهور جمال مبارک [ = بها ] بر پا شد ... » عقیدهی بهائیان بر این است که قیامت برپا شده و دیگر قیامتی در کار نیست و ما الان در مرحلهی « پسا قیامت » قرار داریم! در حالیکه در عقاید مسلمان ، زندگی ما شامل : دوران جنینی، دنیای خاکی ، برزخ ، قیامت، و ورود به بهشت یا جهنم است ؛ و ما انسانها در حال حاضر در زندگی خاکی هستیم و مردگان در دنیای برزخی . ضمن اینکه امام حاضر و زنده ، امام مهدی عجالله تعالی فرجه (=خداوندِ متعال در ظهورش گشایش و تعجیل بفرمایند) هستند که از نظرها غایب و در غیبت کبری به سر میبرند. غیبت ایشان به معنای نبودن نیست بلکه برای مردم قابل دید نیستند تا زمانی که به ارادهی خداوند یکتا ، ظهور کنند.
یکی از نکاتی که در کتاب به آن اشاره شده است نحوهی جذب و تبلیغ توسط بهائیان است که به وسیلهی رفتار بهائیان با سایرین است یعنی خوش برخوردی و یا خوشزبانی با مردم ! لذا باید دقت کنیم و بدانیم که هر لبخندی ،لبخند دوستی و دوست داشتن نیست !
ص ۸۹:«... پیام جدید که از بیتالعدل رسیده حتماً شنیدهای در این پیام ، یادگیری موسیقی و پرداختن به آن تأکید شده، احکام خدایی را ببین به جای اینکه تعالیم انسانساز و جامعی که صلاح چند میلیارد انسان در آن باشد صادر شود آنها را به رقص و آواز فرا میخوانند! چون تنها وسیلهای است که به تنهایی میتواند شما را از حقایق دور نگه دارد...» شاید کسی بپرسد یا بگوید که : خوب در کشورهای اروپایی هم موسیقی و رقص تبلیغ میشود چه ربطی به این بیچارهها دارد؟ جواب این است که در هر کشوری ، موسیقی و رقص و بیبندوباری ، توسط یک جریان و یا گروه و یا فرقهی مخصوص به آن کشور و منطقه تبلیغ میشود. حالا در رأس این تبلیغ یعنی در رأس جهانی چه کسانی قرار دارند ، خدا بهتر میداند اما کشورهای زیادهخواه و زورگو و ظالم مثل اسراییل و آمریکا و... در این تبلیغات دارای منافع هستند.
ص۱۲۷: «... در زمان جنگ ، وقتی جنگندههای عراقی بر سر مردم بمب میریختند و دستهدسته مردم کشته میشدند ، بهائیان با بیرحمی تمام میگفتند از این مسلمانان هرچه کشته شود کم است ؛ خصوصاً وقتی رادیوهای خارجی، آمار شهادت رزمندگان را در جبههها به اطلاع مردم میرساندند با خوشحالی به یکدیگر خبر میدادند و با ناسزاگوئی به رزمندگان ابراز مسرت و خشنودی میکردند...» این مطلب و مطلب بعدی کتاب ، انسان را یاد مدافعان حرم در روزگار خودمان میاندازد. در حالیکه داعش در حال رسیدن به کردستان عراق و نزدیک شدن به مرز ایران بود و رزمندگان وطنی برای حفظ امنیت داخلی و مرزها ،کیلومترها دورتر از خانه و عزیزان خود، در حال جنگ با داعش بودند (و هستند ) ، خیلی از ماهوارهدارها ، بدون تعقل و به تقلید از شنیدههایشان ، به انتقاد از مدافعان حرم میپرداختند غافل از اینکه با این کار در حال دفاع از داعش هستند درست مانند روزگار جنگ هشت ساله که جوانان کشور در حال دفاع از وطن بودند و خیلیها از رزمندگان انتقاد میکردند. چه بسیار هموطنانی که شاید قلباً از داعش و آدمکشی بیزار بودند اما ندانسته و بدون آگاهی و فهم مطلب و با تکرار حرفهای شبکههای ماهوارهای به دشمنی با مدافعان حرم میپرداختند. چه بسیارند از این ماهوارهدارها که شاید خودشان را مسلمان بدانند و اسامی و برخی کارهای مسلمانی هم انجام بدهند اما سالهاست که هم خودشان و هم خانوادههایشان، جزو مخالفان دین اسلام شدهاند بدون آنکه آگاه باشند ، و شاید باورش سخت باشد اما خیلی از کارهایی که میکنند در تضاد با شریعت و دستورات اسلام است و متعلق به دشمنان ادیان الهی میباشد و وقتی با دستورات اسلام مواجه میشوند که مخالف خواست و نظر آنهاست ، در جبههی مخالف میایستند اما جالب اینجاست که همچنان خودشان را مسلمان میدانند. اسامی مسلمانی دارند ، ظاهر اسلامی دارند اما تفکر غیر اسلامی و اندیشههای خارج از مسلمانی دارند. به عنوان مثال: به رعایت حدود محرم و نامحرم و یا حجاب دراسلام سفارش و تأکید شده اما میبینیم که بسیاری از بینندگان شبکههای ماهوارهای در رعایت حجاب یا رعایت حد و مرز محرم و نامحرم کوتاهی میکنند و بعضی وقتها مخالفت هم میکنند، به این دلیل که تحت تأثیر و تلقین این شبکهها ، نسبت به عقاید دین خود سست شدهاند و ندانسته درحال اجرای اوامر یک دین ساختگی هستند که در آن: «... در جامعهی بهائی، هر کس بیحجابتر باشد به اصطلاح با کلاستر و با فرهنگ جلوه میکند و هرکس برای ایجاد ارتباط با اجنبی ، راحتتر و در واقع گستاختر باشد ، امروزیتر و در تشکیلات از عزت و احترام بیشتری برخوردار خواهد بود ... در بهائیان اگر اعمال خلافی سر میزند برای این است که هیچگونه مانع شرعی ندارند. در واقع اسلام را نمیشود در اعمال مسلمانان جستجو کرد ولی بهائیت را در اعمال بهائیان میتوان یافت ، چون اگر اعمال نابجائی از افراد مسلمان سر میزند به علت بیتوجهی به تعلیمات اسلام است...».(ص۱۸۳) .
حقیقت این است که هر کس ادعای مسلمانی دارد باید دستورات شریعت مقدس اسلام را انجام دهد. فکر کنید به فرزندان این خانوادههای مسلمانِ ماهوارهدار که با دستورات فرقهی بهاییت و یا هر فرقه و مسلک دیگری تربیت و بزرگ میشوند و وقتی در یک موضوعی ، حکم اسلام را میشنوند که مخالف نظرشان است، اول مقاومت میکنند ، بعد ایراد میگیرند و در نهایت به مخالفت با اسلام و توهین و تحقیر مسلمانان میپردازند ؛ و اینجاست که نسل یک خانوادهی مسلمان به خاطر کوتاهی پدر و مادر خانواده در وظایفشان، بر باد فنا میرود! از زنان و مردان مسلمان باید پرسید : وقتی یک فرد بهایی ( یا از هر فرقهای با هر اسمی) ، کاری میکند که هیچگونه مانع شرعی ندارد ، پس به فرقهاشان خیانت نکرده و وفادار بودهاند اما چرا شما کاری انجام میدهید که مانع شرعی دارد و به خود و خانواده و جامعهی مسلمانان و دینتان خیانت میکنید؟! فقط خدا میداند که ندانسته و شاید دانسته، با انجام بعضی کارها و یا گفتن بعضی حرفها ، چه خدمات بزرگی به دشمنان اسلام کردهایم و چه ظلمی در حق اسلام و خود و فرزندانمان انجام دادهایم!. اگر هر کداممان ، کمی به کارهایی که انج دادهایم و حرفهایی که زدهایم فکر کنیم، میفهمیم که ما هم در این خیانت سهمی داشتهایم ! . لازم به ذکر است که نباید همهی مشکلات اخلاقی و اجتماعی و مذهبی و عقیدتی و سیاسی جامعهی ایرانی را به گردن بهائیان انداخت؛ نباید از نقش مسئولین و کارمندان حکومتی و بیلیاقتی و خیانتشان و همچنین تمایل مردم به لذتها و خواستههای شخصی ِ نامتعارف و غیر نرمال و غیر شرعی غافل بود چونکه شیطان نمیتواند کسی را مجبور به انجام کاری بکند بلکه فقط دعوت میکند ؛ اگر یک شخصی در شبکههای ماهوارهای، زنان را به بیحجابی و یا آزادیهای یواشکی دعوت میکند و خانمی هم در ایران ،آن را انجام میدهد ، باید در مورد تربیت خانوادگی و اصالت خانوادگی و همچنین سلامت روان این افراد ، تحقیق و بررسی شود و به اطلاع عموم برسد تا هر بیسروپایی لاف روشنفکری و آزادی سر ندهد . همچنین اگر خانمی در شبکههای ایران، با چادر و حجاب به شهرت رسید اما وقتی رسید آنطرف آب ، کشف حجاب کرد و یا حتی در سطح پایینتر، وقتی خانمی در شهر بیجار ، چادر به سر میکند اما موقع رفتن به پاساژ گردی در بانه، یا رفتن به دانشگاه در سنندج ، چادر از سر میکند ، باید به دنبال شناخت و رفع مشکلات شخصیتی این افراد بود که معمولاً ناشی از ضعف عقاید و باورها است، و مقید نبودن نیز ناشی از مشکلات و نبود تربیت خانوادگی صحیح ، نداشتن آگاهی از اصول دینی و تعصب به آن اصول و داشتن آزادیهای بدون تعریف و هدف مشخص است؛ البته بعضی از این افراد مبتلا به صفت ریاکاری و فریبکاری هستند. درد اینجاست که این جماعت بعدها به انواع مسئولیتها میرسند( چه در خانواده بعنوان مادر و چه در ادارات و اجتماع) و این ضعف شخصیتی و یا فریبکاری را به خانواده و اجتماع هم منتقل میکنند و همینطور نسل به نسل ادامه مییابد و سنتیْ نادرست را پایهریزی میکنند و برای آیندگان به ارث میگذارند، لذا درمان به موقع این افراد هم به نفع خودشان است و هم جامعه. مثال را از خانمها گفتم چراکه بنا و مبنای هر خانواده و هر جامعهای ،زنان هستند و اگر در جامعهای، زنان به کجراهه بروند، مردان را نیز به دنبال خود به کجراهه میبرند.مردان را زنان تربیت میکنند و تربیت بد عامل رفتار بد، گفتار بد و عاقبت بد است. گاهی ، تربیت خوب است اما نیت بد است مثلا برای چشموهمچشمی و یا کلاس گذاشتن و قیافهرفتن که مثلا ما بچههای باتربیتی داریم و ... لذا در اسلام ، نیتها و اعمال و.... باید خالص برای خدا باشد تا خدا به آن برکت بدهد.
به هر حال باید گاهگاهی شرافت و اصالت خانوادگی و تربیت خانوادگی ( اگر داشته باشیم ) و میراث گذشتگان ( = فرهنگ خانوادهی ایرانی ) را با خود مرور کنیم و گاهی هم کمی فکر و تعقل کنیم و هر چیزی را که از شبکههای ماهوارهای و یا دهان این و آن شنیدیم به عنوان وحی نازل شده از طرف خدا ندانیم و گاهی شنیدهها و خواستههایمان را با حدود خدا بسنجیم و ببینیم که آیا قبول کردن حرف دیگران و عمل کردن به آن، به عقاید ،شرافت و اصالت و شخصیت خودمان و خانواده و اطرافیانمان آسیبی میزند یا نه ، چونکه ما در یک محیط اجتماعی و جمعی زندگی میکنیم و هر عملمان ، عکسالعملی دارد که به خود ما باز میگردد، پس اگر عملی که انجام دادهایم درست و خوب بوده است، جواب خوبیمان را میگیریم و اگر بد بوده است ، شرّ این بدی دامن خودمان و عزیزانمان را هم میگیرد ... و بعد، فکر کنیم که ما برای آیندگان یا فرزندانمان ( به جز پول و املاک ) چهچیزی به ارث میگذاریم؟ وقتی آیندگان یا بچههایمان به ما فکر میکنند، چه چیزی از ما به یادشان میآید؟ اخلاق و شرف و تربیت خانوادگی ، پاکدامنی و رعایت ادب و اصول زندگی اجتماعی ؛ یا بی سروپایی ، سنتهای زشت و ناپاکی مانند آزادیهای یواشکی ، رابطههای غیراخلاقی و پنهانی، خانوادهی هرجایی و ... . فکر کنید که مثلا پنجاه سال دیگر در تحقیقات اجتماعی در مورد زنان دههی نود ایران چه مینویسند؟ زنانی که دنبال آزادی بودند اما شدند زنان خودخواه و هرجایی و اهل آزادیهای یواشکی و رابطههای بودار و گرفتار هوس تننمایی و ... .
خدایا کمکمان کن که با حرفمان ، اخلاقمان، اعمال و رفتارمان و نوشتههایمان ، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی مجازی ، موجب گمراهی دیگران و به ویژه نسلهای آینده نشویم تا شریک گناهشان نباشیم .آمین یا ربالعالمین.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۶ آبانماه ۱۳۹۷