خدمات شایسته درمانی
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
برای مشکلات قلبی و به دلیل مشکلات مالی به بیمارستان بیجار زنگ زدم تا بپرسم که دکتر قلب درمانگاه برای یکشنبه هست یا نه؟ خانمی آنطرف خط گفتند که هست و پرسیدم برای نوبت، گفت که حضوری و ساعت ۷ صبح اینجا باش.( شاید اگر درمانگاه، تلفن مستقیم داشت یا سایتی داشت که راحت میشد به اطلاعات خدماتی درمانگاه دسترسی داشت این مشکلات پیش نمیآمد).
امروز یکشنبه و الان ساعت ۰۸:۴۶ دقیقه و داخل درمانگاه و نزدیک درِ اتاق رییس ( خانم افشاری) و بغل شوفاژ نشستهام و مشغول نوشتن این مطالب هستم.
ساعت از هفت گذشته بود که خودم را به درمانگاه رساندم و به خیال باطل خود اولین نفر بودم . بعد از من هم آقایی آمد که او هم با دکتر قلب کار داشت و میگفت مادرش در تهران جراحی کرده و الان مشکل دارد ... . منتظر شدیم تا ساعت ۸ که نمکی ،مسئول نوبت دهی ، آمد . از خانمی که منشی دکتر قلب بود پرسید که برای نوبت دهی چی لازمه؟ ایشان گفتند: نوبت دهی دکتر قلب فقط اینترنتی هستش !!!! ... گفتم هیچ راهی ندارد اگر اینجا بشینیم و مابین مریض بریم داخل ؟ گفت فقط ۱۰ نفر را قبول میکند و اگر یک موقعی یکی از مریضها نیاد اون موقع شما برو داخل ، گفتم من رفت و برگشتم مشکله میشه شمارهی اینجارو بدی که تماس بگیرم و بپرسم ، گفت اینجا شماره نداره و همون شمارهی درمانگاه هستش... جالب اینکه موقعی که نشسته بودم و منتظر بودم، تلفن داخل اتاق همین خانم منشی زنگ خورد و... بگذریم!. من که مانده بودم درمانده و ناراحت ،چند سؤال به ذهنم رسید: اگر به لطف خدا ،فرزندتان یا پدر و مادر خودتان همین امروز مشکلی مثل من برایش پیش آمد آیا اونها هم باید به همان صورت اینترنتی نوبت بگیرند و چند روز دیگر مراجعه کنند یا همین امروز ویزیت میشوند؟!.
با ۱۹۰ هم تماس گرفتم، خانمی که آنطرف خط بود گفت تذکر میدهیم.
روی دیوار و تابلو اعلانات، مطالب در مورد دیابت دیدم که نوشته بود « کلینیک دیابت در این درمانگاه ... » ... به اتاق رییس درمانگاه رفتم و از خانم رئیس پرسیدم که منظور از کلینیک دیابت چیست؟ گفت مشاوره تغذیه هستش و میری از نمکی ویزیت میگیری و بهش (؟) میگم میاد پایین بهت مشاوره میده... . میبینی پسر چه کلینیکی هستش این کلینیک دیابت، پول میدی مشاوره تغذیه میگیری! .
ای خانمهایی که کانون خانه و خانواده را کردید ویران ،بعید است که بتونید میهن خویش را کنید آباد ... . ( تا کور شود هر آنکس که نتواند پیشرفت زنان ایران زمین را ببیند).
برای برگشتن به خانه و هزینهی تاکسی به دستگاه خودپرداز بیمارستان مراجعه کردم تا از دستگاه پول بگیرم، ۲۰ هزار زدم نوشت که باید مبلغ درخواستی، مضربی در ۱۰۰۰۰ باشد، دوباره ده هزار زدم، همان را نوشت، ۳۰ هزار زدم دوباره همان را نوشت، در نهایت پای پیاده راه افتادم... . آن از خدمات شایسته نظام تحول سلامت و این از خدمات دولت الکترونیک ... .
به یاد گذشته: یادی روزی که مراجعه کردم به همین درمانگاه و من که از صبح منتظر نوبت بودم و جزو اولین نفرها بودم ... ، حیدری مسئول نوبت دهی گفت نوبت تمام شده ، چند نفر خانم هم اعتراض کردند ولی به جایی نرسید و .... ؛ به یاد روزی که چشم درد عجیبی داشتم و به بخش اورژانس مراجعه کردم و خانم دکتر شهرزاد نادرپور حاضر نشد تا برگه به من بدهد تا به صورت ویژه به درمانگاه مراجعه کنم... ( شاید کسی بپرسد : چرا به تو باید برگه بدهد؟ چون من بیمار و مریض بودم و کار این افراد و این اماکن هم همین است، آیا وظیفهی دیگری دارند؟) ، مسئول صندوق اورژانس گفت که به خود خانم دکتر فرجپور( چشم پزشک) مراجعه کن و مشکلت را بگو ، اون بخاطر سوگند دکتری که دارد ویزیتت میکند ... به خانم دکتر هم مراجعه کردم و ... در نهایت با همان چشم درد به خانه رفتم و روز بعدش به همان روش معمولی نوبت گرفتم و ویزیت شدم ... ، یاد چند ماه پیش که باز خواستم به دکتر چشم مراجعه کنم و نوبت دهی اینترنتی مقدور نشد ( ساعت ۱۲ و نیم باید بری کافینت ، از دوتا کافینت پرسیدم که گفتند به محض باز شدن سایت، نوبتها تمام میشود و در نهایت یکی گفت که حضوری مراجعه کن) ، حضوری مراجعه کردم و اسمم را همین خانم منشی دکتر قلب برای وسط هفته بعنوان اولین نفر نوشت اما موقع مراجعه و نوبت گرفتن ، اصلاً لیستی در کار نبود و من هم بعنوان نفر سیوچهارم ویزیت شدم ! ... ؛ و یادهای دیگر که حوصلهی نوشتنش را ندارم و تو حدیث مفصَّل بخوان از این مُجْمَل ...
فقط خواستم یاد خودم باشد که اگر روزی چیزی از خدمات شایسته شنیدم یادم باشد که چه خدمات درمانی شایسته ای از نظام تحول سلامت دریافت کردم و مابقی حرفها و نسبتها کار دشمن است و همه جای جهان مشکل هست و کشور ما هم کمی مشکل مدیریتی دارد، همین.
۲۵ دی ۱۴۰۱
بیجار گروس
روز بارش برف
درمانگاه بیمارستان بیجار
حبیب سهرابی