🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات حبیب سهرابی» ثبت شده است

بسم الله

دیدید اینایی‌رو که وقتی میری نماز جماعت، به جای اینکه بیان صف اول را تکمیل کنن میرن صف آخر میشینن و ادا در میارن که مسئولیتش سنگینه و نمیتونن جواب بدن ، جالبه که وقتی فردا صبح میری نونوایی ، همین افراد بدون توجه به نوبت و نفراتی که تو صف ایستادن ، میرن اول صف و نون میگیرن !؟ ؛ این جماعت فازشون چیه؟ آیا خوردن حق دیگران مسئولیتش از ایستادن صف اول نماز جماعت سنگین‌تره؟ یا نه قضیه منفعت‌طلبی هستش!؟ هر جا به نفعتون باشه بدون نوبت میرید جلو و هر جا نفعی نداشته باشه اون ته‌مها خودتونو قایم میکنید؟

====≠======≠====

♥ پیامبر اکرم ‹صَل‌َّاللّٰه‌ُعَلَیْه‌ِوَآلِه›: «سه چیز است که اگر امّت من منافع و ثواب آن‌را می‌دانستند، براى دست یافتن به آن، به سوى هم تیر اندازى می‌کردند [کنایه از این‌که با هم نزاع می‌کردند]: اذان گفتن، زود رفتن به نماز جمعه، و قرار گرفتن در صف اول نماز جماعت».

(محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 6، ص 460، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.)


♥ امام علی(علیه السلام) می ‌­فرماید: «بهترین صف ‌‌ها صف اول است که فرشتگان در این صف حضور دارند و بهترین نقاط، صف اول، نقاطی است که در سمت راست امام جماعت قرار می ‌­گیرد.»

( ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، قم، مؤسسة آل البیت، 1385ش، ج 1، ص 155. ) 


♥ امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرمایند: نماز خواندن در صف اول جماعت همانند جهاد در راه خدای متعال است.


حبیب سهرابی

۱۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۲

©www.habibsohrabi.blog.ir

http://habibsohrabi.blog.ir/post/238


  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ


برای مشکلات قلبی و به دلیل مشکلات مالی به  بیمارستان بیجار زنگ زدم تا بپرسم که دکتر قلب درمانگاه برای یکشنبه هست یا نه؟ خانمی آنطرف خط گفتند که هست و پرسیدم برای نوبت، گفت که حضوری و ساعت ۷ صبح اینجا باش.( شاید اگر درمانگاه، تلفن مستقیم داشت یا سایتی داشت که راحت میشد به اطلاعات خدماتی درمانگاه دسترسی داشت این مشکلات پیش نمی‌آمد).


امروز یکشنبه و الان ساعت ۰۸:۴۶ دقیقه و داخل درمانگاه و نزدیک درِ اتاق رییس ( خانم افشاری)  و بغل شوفاژ نشسته‌ام و مشغول نوشتن این مطالب هستم.

 ساعت از هفت گذشته بود که خودم را به درمانگاه رساندم و به خیال باطل خود اولین نفر بودم‌ . بعد از من هم آقایی آمد که او هم با دکتر قلب کار داشت و می‌گفت مادرش در تهران جراحی کرده و الان مشکل دارد ... . منتظر شدیم تا ساعت ۸ که نمکی ،مسئول نوبت دهی ، آمد . از خانمی که منشی دکتر قلب بود پرسید که برای نوبت دهی چی لازمه؟ ایشان گفتند: نوبت دهی دکتر قلب فقط اینترنتی هستش !!!! ... گفتم هیچ راهی ندارد اگر اینجا بشینیم و مابین مریض بریم داخل ؟ گفت فقط ۱۰ نفر را قبول میکند و اگر یک موقعی یکی از مریض‌ها نیاد اون موقع شما برو داخل ، گفتم من رفت و برگشتم مشکله میشه شماره‌ی اینجارو بدی که تماس بگیرم و بپرسم ، گفت اینجا شماره نداره و همون شماره‌ی درمانگاه هستش... جالب اینکه موقعی که نشسته بودم و منتظر بودم، تلفن داخل اتاق همین خانم منشی زنگ خورد و... بگذریم!.  من که مانده بودم درمانده و ناراحت ،چند سؤال به ذهنم رسید: اگر به لطف خدا ،فرزندتان یا پدر و مادر خودتان  همین امروز مشکلی مثل من برایش پیش آمد آیا اونها هم باید به همان صورت اینترنتی نوبت بگیرند و چند روز دیگر مراجعه کنند یا همین امروز ویزیت می‌شوند؟!.

با ۱۹۰ هم تماس گرفتم، خانمی که آنطرف خط بود گفت تذکر میدهیم.

روی دیوار و تابلو اعلانات، مطالب در مورد دیابت دیدم که نوشته بود « کلینیک دیابت در این درمانگاه ... » ... به اتاق رییس درمانگاه رفتم و از خانم رئیس پرسیدم که منظور از کلینیک دیابت چیست؟ گفت مشاوره تغذیه هستش و میری از نمکی ویزیت میگیری و بهش (؟) میگم میاد پایین بهت مشاوره میده... . می‌بینی پسر چه کلینیکی هستش این کلینیک دیابت، پول میدی مشاوره تغذیه میگیری! .


ای خانمهایی که کانون خانه و خانواده را کردید ویران ،بعید است که بتونید میهن خویش را کنید آباد ... . ( تا کور شود هر آنکس که نتواند پیشرفت زنان ایران زمین را ببیند).


 برای برگشتن به خانه و هزینه‌ی تاکسی به دستگاه خودپرداز بیمارستان مراجعه کردم تا از دستگاه پول بگیرم، ۲۰ هزار زدم نوشت که باید مبلغ درخواستی، مضربی در ۱۰۰۰۰ باشد، دوباره ده هزار زدم، همان را نوشت، ۳۰ هزار زدم دوباره همان را نوشت، در نهایت پای پیاده راه افتادم... . آن از خدمات شایسته نظام تحول سلامت و این از خدمات دولت الکترونیک ... .

درمانگاه بیمارستان بیجار و خیابان در زمستان سال ۱۴۰۱


به یاد گذشته: یادی روزی که مراجعه کردم به همین درمانگاه و من که از صبح منتظر نوبت بودم و جزو اولین نفرها بودم ... ، حیدری مسئول نوبت دهی گفت نوبت تمام شده ، چند نفر خانم هم اعتراض کردند ولی به جایی نرسید و .... ؛ به یاد روزی که چشم درد عجیبی داشتم و به بخش اورژانس مراجعه کردم و خانم دکتر شهرزاد نادرپور حاضر نشد تا برگه به من بدهد تا به صورت ویژه به درمانگاه مراجعه کنم... ( شاید کسی بپرسد : چرا به تو باید برگه بدهد؟ چون من بیمار و مریض بودم و کار این افراد و این اماکن هم همین است، آیا وظیفه‌ی دیگری دارند؟) ، مسئول صندوق اورژانس گفت که به خود خانم دکتر فرجپور( چشم پزشک) مراجعه کن و مشکلت را بگو ، اون بخاطر سوگند دکتری که دارد ویزیتت می‌کند ... به خانم دکتر هم مراجعه کردم و ...  در نهایت با همان چشم درد به خانه رفتم و روز بعدش به همان روش معمولی نوبت گرفتم و ویزیت شدم ... ، یاد چند ماه پیش که باز خواستم به دکتر چشم مراجعه کنم و نوبت دهی اینترنتی مقدور نشد ( ساعت ۱۲ و نیم باید بری کافی‌نت ، از دوتا کافی‌نت پرسیدم که گفتند به محض باز شدن سایت، نوبتها تمام میشود و در نهایت یکی گفت که حضوری مراجعه کن) ، حضوری مراجعه کردم و اسمم را همین خانم منشی دکتر قلب برای وسط هفته بعنوان اولین نفر نوشت اما موقع مراجعه و نوبت گرفتن ، اصلاً لیستی در کار نبود و من هم بعنوان نفر سی‌وچهارم ویزیت شدم ! ... ؛ و یادهای دیگر که حوصله‌ی نوشتنش را ندارم و تو حدیث مفصَّل بخوان از این مُجْمَل ... 


فقط خواستم یاد خودم باشد که اگر روزی چیزی از خدمات شایسته شنیدم یادم باشد که چه خدمات درمانی شایسته ای از نظام تحول سلامت دریافت کردم و مابقی حرفها و نسبتها کار دشمن است و همه جای جهان مشکل هست و کشور ما هم کمی مشکل مدیریتی دارد، همین.


۲۵ دی ۱۴۰۱ 

بیجار گروس

روز بارش برف

درمانگاه بیمارستان بیجار

حبیب سهرابی

©www.habibsohrabi.blog.ir
  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

تلویزیون را که باز می‌کنم ، رئیس‌ دولت ، جناب آقای روحانی ، نگران کارمندان دولت هستند: قیمت ها افزایش یافته و کارمندان حقوقشان ثابت است! ؛ جناب نوبخت، خبر از افزایش حقوق کارمندان دولت می‌دهد ؛ رییس قوه‌ی قضائیه ، حضرت آیت‌ا... آملی لاریجانی هم نگران وضعیت زندگی کارمندان هستند!..‌. . آخه شما سهمیه‌دارهای مفت‌خور نمی‌فهمید کارمندان دولتی، که حقوقشان برای خود و همسرشان ،مادام‌العمر است، بیمه و دفترچه و موقعیت و شخصیت اجتماعی‌اشان مادام‌العمر است چه نیازی به این همه دلواپسی دارند؟!

جالب اینجاست که کارگران شرکتی و قراردادی به حال خودشان رها شده‌اند و تا جیغ نکشند کسی به فکرشان نیست. حالا فکر کنید به حال و وضع کارگران روزمزد و فصلی و بیکاران دست فروش و بیکاری مثل من.


امروز دوشنبه دوازدهم آذرماه سال نودوهفت برای دومین بار به داروخانه‌ی بیمارستان دولتی بیجار مراجعه کردم. فرمودند که با بیمه‌ی سلامت قرارداد نداریم و مقصر هم بیمه سلامت است که قرارداد نمی‌بندد... ! بنابراین هیچ داروخانه‌ای در شهر بیجار با بیمه سلامت قرارداد ندارد! حالا فکر کنید به وضعیت آن بدبختی که تنها دفترچه‌ی‌ بیمه سلامت دارد و گرفتار درد و مرض هم هست و باید دارویش را آزاد بخرد ، تازه آن هم نه به قیمت جهانی بلکه به لطف دولت مفتضحه‌ی حسن روحانی به چند برابر قیمت واقعی!... .

فقط قصد سؤال دارم :اگر انقلاب ایران ،مردمی بوده و حکومت، جمهوری‌ست پس چرا بقیه به حال خود رها شده‌اند و فقط عده‌ای سهمیه‌ای و گروه خاص از فواید آن استفاده می‌کنند؟ این چه جور انقلاب عمومی‌ست که مزایایش خصوصی‌ست؟!!! 

چرا حقوق مادام‌العمر، درمان رایگان ، امکانات و مزایای حکومتی و دولتی و هر چیز خوب ، فقط حق عده‌ایی خاص است؟!!! 

چرا هزینه‌های دولت را همه‌ی مردم می‌پردازند اما لذ‌تهایش فقط مخصوص عده‌ای نظرکرده است؟.


لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظَّالِمِینَ

حبیب سهرابی

بیجارگروس

۹۷/۰۹/۱۲

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

* چرا این بخش‌نامه صادر شد؟

* ماجرا از کجا شروع شد؟


به گزارش روز سه‌شنبه ایرنا، این بخشنامه سیزده آبان امسال به باشگاه‌های کوهنوردی ابلاغ شده است و در آن آمده است: «... گزارش‌های متعدد اهالی محترم روستاهای منتهی به مناطق  کوهنوردی و درخواست‌ها و شکوائیه‌های همسران بانوان متأهل و خانواده‌های خانم‌های مجرد ، مبنی بر گسترش روزافزون فعالیت‌های به اصطلاح ورزشی با عناوین تورهای طبیعت گردی، کوه پیمایی و ... به صورت مختلط که با برنامه‌های هدفمند یا کسب درآمد نامشروع ، نسبت به ترویج بی‌بند و باری اخلاقی، کشف حجاب بانوان و رواج بی حیایی و بی قیدی و ... صورت می گیرد، منجر به ارتباطات غیراخلاقی و نامشروع مردان و زنان گردیده و فرهنگ و ریشه اصیل ایران، اسلامی و بنیان خانواده ها را هدف قرار داده است.»

در بند دوم این بخشنامه اعلام شده: «در جهت رعایت ماده هزار و صد و پنج قانون مدنی و نیز فتاوای علمای دین، برای صیانت از بنیان و اساس خانواده ها، اجازه همسر برای شرکت خانم های متاهل و اجازه ولی قهری برای خانم های مجرد و نوجوانان تا سن بیست سال الزامی است.»


 * نتیجه اینکه : 

🔹فقط چهار دسته از صدور این بخش‌نامه ناراحت شده و می‌شوند: افرادی که به اصول خانواده، بی‌قید هستند ؛ خانم‌هایی که برای همسرشان ارزش اجتماعی قائل نیستند؛ مردان و زنان فاسدی که با این بخش‌نامه ، کیف‌شان ناکوک می‌شود ؛ افرادی که با این بخش‌نامه ، تیرشان برای ویران و ناپاک کردن خانواده‌ی ایرانی به سنگ می‌خورد!

🔹صدور این بخش‌نامه به معنای توهین و تحقیر بانوان نبوده بلکه برخی خانم‌های بی‌اخلاق و کم ظرفیت ، عامل اصلی برای صدور این بخش‌نامه بوده‌اند! تا حرمت بانوان ورزشکار حفظ شود.

🔹این بخش‌نامه برای مجزا نمودن بانوان ورزشکار از خانم‌های هرزه و ولگردی‌ست که از جهان فقط لذات جنیستی را می‌فهمند! 

🔹این بخش‌نامه برای احترام به بنیان خانه و خانواده و حقوق پدر و مادر بر فرزند و حقوق همسرها بر یگدیگر صادر شده است!

🔹این بخش‌نامه برای احترام به ورزش و ورزشکار و محیط ورزشی صادر شده و باید ورزشکاران - الخصوص بانوان  ورزشکار - از این بخش‌نامه حمایت نمایند وگرنه در جرم و گناه ورزشکارنماها شریکند! چرا که «سکوت» در مقابل  ظلم و گناه به معنای شراکت در آن ظلم و گناه است.

* و اما تأسف؛ تأسف از اینکه چرا در حکومت اسلامی ، تاکنون این قانون مدنی اجرا نشده است ؟

 تأسف از اینکه چرا مسئولین مربوطه به جای تأیید و تأکید بر این بخشنامه و دفاع از آن، درصدد تکذیب و تخریب آن برآمده‌اند در حالی‌که از بیت‌المال مسلمین حقوق می‌گیرند اما برای جامعه‌ی مسلمین دل نمی‌سوزانند!؟

تأسف از اینکه مسئولینِ حکومت منتسب به اسلام، از اجرای احکام اسلام ناتوان و هراسان هستند! 


** منظور از این نوشته توهین به بانوان خراسان رضوی نیست.

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۲۴ آبانماه ۱۳۹۷

بخشنامه اجازه همسر برای کوهنوردی در خراسان رضوی


الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ و  لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظَّالِمِینَ

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ


  برخی دنیا را انتهای آمال و آرزوها قرار داده‌اند و نمی‌دانند که دیر یا زود عازم جهان دیگر خواهیم شد و باید پاسخگوی اعمال و ظلم و اذّیت و رنجهایی که به دیگران خصوصا ًهمسر وارد کرده‌‌ایم ، باشیم، گرچه سنت‌های الهی در همین دنیا هم تلافی می‌کند و تقاص بدی را پس خواهیم داد و کائنات در قبال ناجوانمردی ساکت نیست : « .... کسی را امروز له می‌کنی و دو گام جلوتر له می‌شوی ، این قانون الهی است.... » . 

برخی زندگی زناشویی را با میدان نبرد و دشمنی و سوءاستفاده اشتباه گرفته‌اند، چون مهارت‌های زندگی و حل‌مسأله را یاد نگرفته‌ایم و صبوری و تحمل و تلاش برای حفظ زندگی بی‌ارزش شده است... .

کاش یاد می‌گرفتیم "باهم بسازیم" .

 با «سازش و صبوری و عشق» می‌توان زندگی شیرینی را رقم زد. دلِ خوش برتر از پول و لذات زودگذر است....

آقایان و خانم‌های متأهل، با احترام به همدیگر ، نشکستن غرور و حرمت همدیگر ، حفظ آبرو و رازهای همدیگر و رعایت مسائل اخلاقی مراقب زندگی مشترک باشیم ؛ شگفتا! از رواج برخی موارد نابودکننده‌ی زندگی ...خیالاتی که مرگ یا " هادم اللذات" همه را بی‌سرانجام می‌گذارد و فقط افسوس و ننگ می‌ماند و وزر و وبال آخرت .... 


 محبت کنید، ببخشید ، کینه‌ورز نباشید، قدردان باشید، دلِ شریک زندگیتان را گرم و برای حفظ کانون گرم خانه تلاش کنید، ضرر نمی‌کنید.

خانم‌ها با « مردهای دیگر » خصوصاً دوست شوهرتون درددل نکنید! از قدیم گفتن:« دوستِ مرد ،دزد زنه و دوستِ زن دزد مرده»، لابد یه چیزایی دیده بودن که گفتن! . به همین اخبار روزنامه‌ها دقت کنید که خیانت‌ها درهمین ارتباطات با دوست نزدیکِ مرد یا زن رخ داده و آخرِ کار به قتل حداقل یکی از سه طرف کشیده شده...  به مردان نامحرم هرقدر ظاهرالصلاح و بامحبت و دلسوز اعتماد نکنید اینها گرگند در لباس انسان. 

لازم نیست با همکاران مرد، از فاصله‌ی «یک وجب» و «چشم تو چشم» ، سلام و احوالپرسی و قربان‌صدقه کنید. همکار فقط هم کارمان است نه بیشتر! ؛ لازم نیست جمله‌ی « قربان شما » را بگویید! ؛ قربان شما مخفف جمله‌ی « من قربان شما بشوم» است ! ، ببخشید ! چرا شما باید قربان یک مرد نامحرم بشوید؟! شاید بگویید : این فقط یه خوش و بش است بدون توجه به معنی آن!؛ ببخشید ! شما از کجا مطمئنید که طرف مقابل هم ،همین برداشت را دارد؟!... (بگذریم که بعضی‌ها همین قربان شما را خیلی غلیظ و بلند هم می‌گویند!)

هر کسی جایگاهی دارد ؛ با دیگران در اندازه‌ی جایگاهشان معاشرت کنیم.  «گرم گرفتن» با نامحرم نشانه‌ی آداب معاشرت نیست! بلکه نشانه‌ی شخصیت شما‌ست!... .

 بیایید دشمن اخلاق و خانواده و خودمان نباشیم!.


اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد

* منبع: سایت اینترنتی « خبر آنلاین» با کمی خلاصه و اضافه.



  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi


بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ


بعضی دردها هست که می‌خواهی کم‌کم فراموشش کنی به این امیّد که دیگر در آینده تکرار نشوند اما با شنیدن یا دیدن و یا فهمیدن یک مطلبی، دوباره دردها سر باز می‌کنند...

یکی دو شب پیش بود که از خبر شبکه‌ی سه شنیدم که یک جوان معلول ترکیه‌ای ، کتاب‌هایی را که مردم، داخل زباله و آشغالی انداخته‌اند را جمع‌آوری می‌کند و بعد از تمیز کردن و ضدعفونی کردن برای فروش در معرض دید عموم قرار می‌دهد و کارش به مرحله‌ای رسیده است که قصد دارد برای جاهایی که کتابخانه ندارند، کتابخانه تشکیل بدهد... وقتی این خبر را شنیدم تأسف خوردم ( می‌فهمی تأسف یعنی چه؟ ) ، تأسف خوردم که در همین شهر بیجار ، به دستور ریاست کتابخانه‌های عمومی شهرستان! ، کتابهای موجود در  انبار کتابخانه‌های عمومی را ، خمیر می‌کنند! ... کتاب‌هایی که با پول بیت‌المال مسلمین تهیه شده، کتاب‌هایی که سرمایه‌ی شهر و نسل‌های آینده هستند(یا درست اینکه بودند).

 حالا می‌فهمید چرا باید از ترکیه ، کود انسانی وارد کنیم؟ 

تفاوت یک جوان معلول و معمولی ترکیه‌ای را با یک جوان مسئول و کتابدار نمونه‌ی ایرانی احساس می‌کنید؟ 

یه کم (ببین یه «کم»)، به کار اون جوان ترکیه‌ای و کار کتابخانه‌های عمومی شهر بیجار فکر کن، ببین حالت گریه و غم بهت دست نمیده!

واقعا آن جوان ترکیه‌ای نمی‌فهمد که با خمیر کردن کتاب‌ها ، زودتر به سود می‌رسد تا با انبار کردن و فروش جلد به جلد کتاب‌ها؟ آن جوان عادی ترکیه‌ای چه چیزی می‌فهمد که یک رئیس کتابخانه‌ی عمومی در ایران آن‌را نمی‌فهمد؟! 

جدی حالا فهمیدید چرا « کود انسانی ترکیه» با ارزش است؟ کشوری که یک فرد معمولی در آن از یک رئیس در ایران ، بیشتر می‌فهمد!

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۹۷/۰۱/۱۴



  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi