کتاب خاطرات مسکو: عشق ناخواسته؛ نوشته اما گرشتین
نام کتاب: خاطرات مسکو : عشق ناخواسته
نوشته: اِما گرشتین
مترجم: احسان لامع
چاپ: اول
تاریخ چاپ: ۱۳۹۲
ناشر : بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه ؛ تهران
تعداد صفحات: ۲۵۶ ص. + مصور
شابک : ۹۷۸۶۰۰۲۵۳۰۷۲۱ | ISBN 978-600-253-072-1
Memuary ; Emma Gershtein; 1998
* تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی:پنجشنبه ۱۳۹۷/۰۹/۱۵ (۱۱:۱۷:۱۵) خرید اینترنتی از سایت آیکتاب.
* تاریخ مطالعه: مطالعهی اول: سهشنبه ۹۷/۰۹/۲۷ (۲۱:۳۰) تا سهشنبه ۹۷/۱۰/۰۴ (۰۲:۲۶ بامداد)
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
نکتهی اول اینکه : کتاب اصلی شامل سه قسمت است به نامهای : در جوار شاعر - عشق ناخواسته - نادژدا ؛ این کتاب بخش دوم از کتاب اصلی یعنی« عشق ناخواسته » است .
این کتاب شامل خاطرات نویسنده ( یک زن روس و یهودی ) از محافل ادبی و هنری و زندگی خصوصی و شخصیت شعرا و نویسندگان مشهور شوروی مانند آنا آخماتووا و اوسیپ ماندلشتام و پاسترناک و... در مابین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۰ و در زمان استالین و جنگ جهانی دوم میباشد؛ البته گاهی به سالهای قبل و یا بعد هم اشاراتی دارد. این کتاب یکنوع اعترافنامهی نویسنده هم هست چونکه در آن به داشتن رابطه و علاقه با پسر آنا آخماتووا به اسم لیووا می پردازد .
نویسنده از نزدیک با افراد به اصطلاح روشنفکر و فرهیخته! و محافل ادبی ارتباط داشته است لذا این کتاب برای افرادی که میخواهند در خصوص زندگی شاعران و نویسندگان و محافل ادبی و هنری آن دورهی خاص روسیه و به ویژه مسکو، نوع روابطشان، دلمشغولی و مشکلاتشان اطلاعاتی داشته باشند و آشنایی با این افراد پیدا کنند و یا بیشتر آشنا شوند مناسب است.
خاطرات نویسنده بیشتر پیرامون دو شهر مسکو و لنینگراد میباشد.
سن افراد در زمان کتاب:
نویسنده: حدود ۳۲ سال
آنا آخماتووا: حدود ۴۶ سال
لیووا: حدود ۲۳
نادژدا: حدود ۳۶
اوسیپ ماندلشتام: حدود ۴۴
نکتهی دوم: کتاب پُر است از اسمهای افراد مختلف و مکانهای مختلف که باعث گیج و خسته شدن خوانندهی ناآشنا میشود ، البته بر این موضوع ، اشکالات چاپی و تایپی را هم اضافه کنید؛ لذا موقع مطالعه باید دقت شود.
ترجمه خوب و روان است.
کتاب فهرست ندارد و فصلها هم عنوان ندارند لذا بهتر است کتاب در فواصل کوتاه خوانده شود تا اسامی و اتفاقات فراموش نشود و موجب سردرگمی نشود.
به طور کلی ، این کتاب جذابیت چندانی برایم نداشت. قبل از خرید کتاب ، فکر کردم که نویسنده جزو افراد زندان رفته در زمان استالین است اما بعد از خواندن کتاب فهمیدم که اشتباه کردهام ؛ البته در این کتاب دو موضوع برایم جالب بود:
اول : اشاره به وجود فساد اخلاقی و روابط آزاد بین زن و مرد و دختر و پسر؛ این مطلب از آن جهت برایم مهم است که در خاطرات ایرانیهای کمونیست هم به این نوع روابط اشاره شده بود که بعضی از آنها مقداری برایم قابل قبول نبود، مثل رابطهی یک نیروی نظامی زیر دست با زن فرماندهاش ( خاطرات چارلز صیادی ) و ... . دوست داشتم که از نویسندگان روسی، خاطراتی بخوانم تا ببینم که آیا این نوع روابط وجود داشته یا نه؟ و گسترش آن در چه حدی بوده است ؛ اما در این کتاب اگرچه گاهی به صورت اشاره و مبهم اما به بعضی روابط اشاره شده است . جالب اینکه با توجه به این کتاب که خاطرات نویسنده از زندگی با شعرا و نویسندگانِ آن دوره است این نوع روابط در بین افراد ادبی و روشنفکرِفرهیخته! هم رواج داشته است ؛ نمیخواهم بگویم همه این طوری بودهاند و یا این نوع روابط ، حتما ارتباط جنسی بوده اما به هرحال وجود داشته است! در اینجا، « دلیل وجود این نوع روابط» و « اندازهی این روابط» و « نحوه یا نوع این روابط » مهم است!. چرا انسانها در هر دورهی زمانی و در هر مکانی و به بهانههای مختلف به فکر روابط خارج از اخلاق انسانی هستند؟! چون ما انسانیم و یک موجود اجتماعی هستیم و نیاز به ارتباط داریم و یا چون نیاز به ابراز احساسات داریم و یا چون طرف مقابل خودش درخواست داشته و راضی بوده و یا چون دلمان خواسته و یا چون طرف مقابل دوست خانوادگی یا همکار و یا رئیسم هستش.. پس باید هر نوع رابطهای را برقرار کنیم؟! اینکه انسان هم مثل حیوانات ، با هر کسی که خواست ، هر نوع رابطهای را به هر بهانهای برقرار کند پس تفاوت انسان و حیوان در چیست؟ فقط در نطق کردن و حرف زدن؟! پس جایگاه اخلاق و اصول آن مثل وفاداری، پاکدامنی، پرهیزکاری و ... و یا احساس و نیت پاک چه میشود؟ آیا حیوانات تعهدی به اصول اخلاقی دارند؟ وقتی قرار باشد که رفتارمان و اعمالمان مثل حیوانات باشد ، آنوقت اسمش چه اهمیتی دارد: یکی بگوید من روشنفکر فرهیخته هستم ، دیگری بگوید من آزاد اندیش هستم و یکی دیگر چیز دیگری بگوید ؛اینها چه تفاوتی دارند وقتی اصول اولیه انسانی که همان اخلاقیات است را رعایت نمیکنیم؟! فساد چیست و عواقب آن چیست؟ آیا این نوع روابط آزاد و دلبخواهی و لذت جویانه ،موجب فساد در فرد و خانواده و جامعه و انتشار آن به نسلهای بعد نمیشود؟
واقعیت این است جامعهی فاسد که اصول اخلاقی و انسانیاش تنزل یافته است چیزی برایش باقی نمیماند جز اصول مادی و غیر اخلاقی!، در نتیجه پول و امکانات میشود ربِّ انسانها. هر کس به این رب دستساختهی خود انسانها نزدیکتر باشد ،یعنی پولدار و مادّیتر باشد، از دید سایر انسانهای بتپرست ، بهتر و دلپسندتر است! مثل وضعیت شوروی سابق، غرب و سرمایهداری الان و یا همین وضعیت فعلی ایران! همه به دنبال پول بیشتر هستند ... .
دوم: در زمان جنگ جهانی دوم که آلمانیها به روسیه حمله کرده و شهر مسکو را بمباران هوایی میکردند و وضعیت کشور ، جنگی بوده اما « ... در آرایشگاه به تعداد نفرات ، صندلی خالی نبود تا به مشتریان برسد و خانمها در پیادهرو صف کشیده بودند. آلمانیها میخواستند شهر را فتح کنند و خانمها درصدد بودند تا موهایشان را خوشگل کنند» ( ص۲۳۹)
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۴ دیماه ۱۳۹۷