کتاب یادداشت هائی در بین راه ، نوشته محمود حکیمی
نام کتاب: یادداشت هائی در بین راه
نوشته: محمود حکیمی
چاپ: دوم
تاریخ چاپ: ندارد( با توجه به نوشتهها و مهر روی کتاب شاید چاپ دههی پنجاه شمسی باشد)
ناشر : مؤسسه انتشارات امید - قم
تعداد صفحات: ۱۰۴ ص.
شابک : ندارد
* تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: سهشنبه ۹۷/۰۹/۲۰ ( با تشکر از آقای صحرائی ، کتابدار کتابخانهی عمومی شمارهی ۲ شهر بیجار )
* تاریخ مطالعه: مطالعهی اول: یکشنبه ۹۷/۰۹/۲۵ (۱۸:۰۰) تا سهشنبه ۹۷/۰۹/۲۷ (۱۸:۲۰)
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل نامهها و نوشتههای نویسنده در طول سفر به اروپا است که برای آگاهی دادن به دخترش می باشد و در زمینهها و موضوعات مختلف حرف برای گفتن دارد که شامل:
روشن کردن معنی «زندگی خوب» از نظر آدمهای مختلف.
توضیح و روشن کردن معنی «تعصب» که برایم تازگی داشت.
آیا خداپرستی موجب عقب ماندگی است؟
تقابل دانشمندان الهی با دانشمندان غیر الهی و مادّی.
بررسی عوامل عقب ماندگی جوامع مسلمان
چرا «نباید هر کتابی را بخوانیم »؟!
بررسی واقعیت آزادی زنان در غرب و اسارت و بردگی آنان در شرق
نحوهی انتقاد از دیگران و انتقادکردن از خود
ماجرای جنگ تریاک در چین ... و مطالب زیبا و متنوع دیگر که باعث ارزشمند شدن این کتاب شده و خواندن این کتاب را مفید و لذتبخش کرده است و موجب آموزش و یادگیری برای خوانندهاش میشود.
طبق کتاب ، نوشتن کتاب همزمان است با اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل در سال ۱۳۵۷ که البته امروزه از اسارت و اشغال درآمده است. همچنین همزمان است با کشتار مسلمانان فلسطینی در «تلزعتر» توسط مسیحینماهای فالانژ و مسلماننماهای سوری و اسرائیل که در اثر تشنگی و بمب جان دادند و عجیب اینکه امروزه نیز مسلمانان یمن در اثر ظلم حکام مسلماننمای عربستان سعودی از نبود غذا در رنج هستند و با بمبهایی که بر سرشان میریزند میمیرند.
و همزمان با حکومت نژادپرست در آفریقا که آن حکومت ظالم هم سقوط کرد.
اما نوشتهها و مطالب خیلی زیبای کتاب که دوست دارم بقیه هم بخوانند، البته این فقط بخشی است از کل کتاب :
«... در این جهان مطالب زیادی هست که باید آنها را بدانی و اگر ندانی چه بسا مانند کوری خواهی شد که دیگران دستت را میگیرند و از اینسو به آنسو میبرندت و چه بسا بجای اینکه به راه راست هدایتت کنند به راه غیرمستقیم بکشانند.
شاید دیدهای که عدهی زیادی از مردم خیرخواه ، دست کوران را میگیرند و از اینسوی خیابان بسوی دیگر میبرند و گاهی اوقات نیز پسرکی شیطان ممکن است دست کور را بگیرد و بجای راهنمائی او، به کوچهای تنگ هدایتش کند؛ یعنی جائی که خودش نمیخواسته برود. تو هم اگر مطالعه نکنی و دائماً در اندیشهی کسب معلومات تازه نباشی مانند یک انسان کور خواهی شد که دیگران ممکن است به هر کجا که مایل باشند ترا بکشانند.
مثالی در فارسی داریم که میگوید:″ آدم بیسواد کور است ″ ، این سخن درستی است اما باید این مطلب را هم به آن افزود که ″ آدمی که کتابهای خوب را نمیخواند نیز کور است ″.
مقصودم از کتابهای خوب کتابهائی است که ″ راه بهتر زیستن ″ را به ما نشان دهد ... » (ص۸ و ۹)
«... و این فروید ، غرب را به نحو عجیبی در مصیبت سکس فرو برد... این تنها مجلات سکسی نیست که نسل جوان را به خود میکشد ... غرب مانند دو روی سکه است. یک طرفش خیابانهای تمیز است و مردم مؤدب و یک طرفش این چیزهای کثیف...» (ص ۴۷)
«... نهرو در کتاب خود ″ نگاهی به تاریخ جهان ″ ... میگوید که ″ آنچه که مهم است تغییر دادن روی سر نیست بلکه تغییر دادن درون سر است″...»(ص۵۰). این جملهی «نهرو» ، نخستوزیر هند، عجیب زیباست؛ رضاخان اگرچه قدرت داشت ،اما با چوب و چماق هم نتوانست «رویِ سر زنان» را عوض کند چون اول میبایست درون سر آنها را تغییر میداد؛ جمهوریاسلامی هم اگرچه در ظاهر و در ابتدا، چادر و روسری را به سر همهی زنان کرد اما امروزه ،زنان زیادی را میبینیم که چادر و روسری که هیچ ، حتی پوشش مناسبی هم ندارند به این علت که جمهوری اسلامی فقط روی سر آنها را تغییر داد و نه درون سرشان را ؛ اما در مقابل میبینیم که شبکههای ماهوارهای به هر خانهای که وارد میشوند روسری و پوشش و حیا و عفت و تعهد و وفاداری را از آن خانه بیرون میکنند چون درون سر آدمهای آن خانه را عوض میکنند و نه روی سرشان را!
«... امروز صبح با یکی از کارمندان هتلی که در آن اقامت داریم راجع به همین موضوع بحث میکردیم... آنچه که موجب حیرت و حتی عبرت من شد اطلاعات کارمند سادهی یک هتل درجهی ۳ انگلیس از آفریقا بود ... آنوقت در بعضی از کشورهای آسیائی میبینی که چقدر نسبت به امور اجتماعی بیاعتنا هستند. هر کس سرش را در لاک خود فرو برده و به کار خود مشغول است. مدیر کل فقط راجع به زد و بندهای جدیدش حرف میزند ، بساز و بفروش راجع به بالارفتن قیمت آهن و معلم راجع به ترفیعات جدید. در این نوع جوامع است که بزرگترین اختلاسها انجام میشود و مردم از آن بیخبر میمانند ... تا زمانی که هرکس در اندیشهی کار خود و خانواده بود ، جامعه ، جامعهایست بیچاره و ذلیل . جامعهای که نه فرهنگش سر و سامان خواهد داشت ، نه صنعتش و نه حتی وضع ترافیک شهرهای نسبتاً بزرگ ...» (ص ۷۹ و ۸۰) ؛ چقدر زیباست این نوشتههای آقای حکیمی، دردی که امروز به آن مبتلاییم و به قول آقای حکیمی تا مردم به آگاهی نرسند درمانی برای این دردها نیست... .
در این کتاب از کتابها و افراد زیادی اسم برده شده که تعدادی عبارتند از:
- فردی به اسم « بیکو » از مبارزان آفریقای جنوبی در زمانی که رژیم نژادپرست بر این کشور حاکم بود
- «... محبالاسلام ، جوانی آلمانی است که در سال ۵۳ به ایران آمد و مسلمان شد و یکسال در حوزهی علمیهی قم به تحصیل علوم دینی مشغول بود و سپس به کشور خود بازگشت. شرح کامل زندگی او را در کتاب گسترش اسلام بخوانید... » (ص۴۳) ؛ سؤالی که ذهنم را مشغول کرده این است که آقای محبالاسلام الان کجاست و در چه وضعیتی قرار دارد؟
- کتاب « نگاهی به تاریخ جهان » ؛ نوشتهی : جواهر نهرو
- کتاب « چه باید کرد » ؛ نوشتهی: مرحوم دکتر شریعتی
- کتاب « دانای راز » ؛ نوشتهی: احمد احمدی
- کتاب« در آزادی » ؛ نوشتهی: محمود صناعی
- کتاب « کلیسا، اصل و بحرانهای آن » ؛ نوشتهی: ونیک ورث
- کتاب« تئوری جنسی » ؛ نوشتهی: فروید ؛ ترجمهی: هاشم رضی
- کتاب« سیری در صحیحین » ؛ نوشتهی: محمدصادق نجمی
- و کتابهای زیر از همین نویسنده ، یعنی آقای محمود حکیمی:
غرب بیمار است ؛ نسل نو ؛ نگاهی به حوادث تاریخ ؛ گسترش اسلام ؛
و کتابهای دیگر.
قبل از این هم ، یعنی در نوجوانی ، در حدود سالهای ۱۳۸۰ ، یکی دو کتاب از آقای حکیمی در مورد نوجوانان و جوانان و مشکلاتشان خوانده بودم ( اگر اشتباه نکنم به اسم چرا جوانان یا جوانان چرا ) و چند جلد از کتابهای ایشان را در کتابخانهی شخصی قبلیام داشتم. به هر حال کتابهای ایشان زیبا و پربار است و ارزش خواندن و وقت گذاشتن دارد مثل همین کتابِ یادداشت هائی در بین راه.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۲۷ آذرماه ۱۳۹۷