کتاب نیروی دلتا ، نوشته چارلی بکویث
نام کتاب: نیروی دلتا ( از پلیمی تا طبس )
نویسندگان: چارلی بکویث ( فرمانده عملیات نافرجام طبس ) و دونالد ناکْس
مترجم: رضا فاضل زرندی
Delta force
by: Col. Charlie A. Beckwith
USA (Ret.) and Donald Knox
American hostage Crisis in Iran 1984
نوبت و تاریخ چاپ: چاپ سوم ۱۳۶۸ ( چاپ اول ۱۳۶۵ )
ناشر : مؤسسه انتشارات امیرکبیر
تعداد صفحات: ۴۶۴ صفحه.
اندازه صفحات: ۲۲×۱۴
عکس : دارد
شابک: ندارد
* محل نگهداری کتاب: کتابخانهی هلال احمر شهر بیجار
* تاریخ مطالعه : مطالعهی اول از شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۸ ( ۰۱:۳۴ ) تا جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ (۲۳:۳۰).
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل خاطرات نویسنده از زندگی نظامی و فعالیتهای نظامیاش در ارتش ایالات متحدهی آمریکا در دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی میباشد که دارای جنبه تاریخی است: اول تلاش و تشکیل و فرماندهی نیروهای دلتا یا نیروهای ویژه( یا شاید خیلی ویژه) برای انواع عملیاتهای داخلی و برون مرزی در مبارزه باگروگانگیری و مسائل تروریستی و کار های اینچنینی ؛ دوم حضور نویسنده در جنگ ویتنام ؛ سوم فرماندهی عملیات طبس در ایران که شکست خورد.
کسانی که میخواهند از قدرت و کارایی نیروهای شرکت کننده در عملیات طبس و ماجرای این عملیات آگاه شوند این کتاب را بخوانند.
عملیات طبس، یا به قول آمریکاییها، عملیات پنجهی عقاب، در سال ۱۳۵۹ و برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در سفارتخانهی آمریکا که توسط دانشجویان، تسخیر شده بود انجام شد و در اولین مرحلهی عملیات، نیروهای مخصوص و عملیات ویژهی ارتش یک ابرقدرت جهانی از ″ باد و شنهای″ یک کشور تقریبا بدون ارتش شکست خوردند و بعد از ۴ ساعت و ۵۶ دقیقه و با به جا گذاشتن ۸ کشته و تعدادی مجروح و هلیکوپتر و هواپیما در دشت کویر ، فرار را بر قرار ترجیح دادند. به عبارت دیگر ، نیروهای ویژهی ارتش آمریکا ، در یک جنگ فرضی، شکست خورد و این ماجرا نیز همچون ماجرای تسخیر سفارت و لو رفتن جاسوسی آمریکا و گروگان گرفتن نیروهای سفارت به مدت ۴۴۴ روز و ... ، موجب تحقیر آمریکا شد. شاید این شکست یکی از دلایلی باشد که باعث شده تا آمریکا از جنگ مستقیم نظامی با ایران خودداری کند.
مرحوم امام خمینی در ماجرای طبس، شنها را مأمور خدا نامیدند که نامگذاری دقیق و به جایی میباشد.
در مورد این ماجرا، یک فیلم ایرانی به اسم « طوفان شن » ساخته شد که البته به پای فیلمهای هالیودی نمیرسد ولی ارزش دیدن دارد.
برخی مطالبی که در کتاب برایم جالب بود:
همکاری و اعلام آمادگی آلمان برای ارسال جاسوس تحت پوشش خبرنگار.
حضور یک جاسوس پیر در ایران و ۴ جاسوس دیگر قبل از انجام عملیات نجات که یکی از آنها یک ایرانی آمریکایی تبار بوده است
حضور دو سرهنگ ایرانی از ارتش شاه در گروه نجات + یک گروه آلمانی از آلمان غربی که در اینکار با آمریکا همکاری میکردند و مسئولیت آنها تسخیر وزارت خارجهی ایران بوده است.
مطلبی دیگری که برایم جالب و بامزه بود: قرار بر این بوده که هلیکوپتر و هواپیما و وسایل به جا مانده در ایران ، توسط هواپیماهای آمریکایی بمباران شود تا چیزی به دست ایرانیها نیفتد اما به گفتهی نویسنده ، کاخ سفید برای اینکه جان مسافرین اتوبوس ایرانی که در آن نزدیکی بودهاند به خطر نیفتد از اینکار منصرف شده است ؛ این نوشته در حدود دههی شصت، من را به یاد حرفهای چند وقت پیش رئیسجمهور آمریکا ، دونالد ترامپ ،انداخت که در ماجرای شکار شدن پهپادشان توسط ایران، حفظ جان مسافرین یک هواپیمای ایرانی را بهانه قرار داد؛اما این جماعت ، توضیح قانع کنندهای در مورد حملهی موشکی به هواپیمای مسافربری ایران و کشتن مسافرین آن ندادند و علاوه بر این به عاملین آن ماجرا ،مدال افتخار هم دادند! به قول معروف ، آدم مانده که دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباسشان را.
ترجمه تقریبا خوب و قابل فهم است و به نوبهی خودم از مترجم تشکر میکنم. البته من در فهم بعضی جملات و کلمات کمی مشکل داشتم ؛ شاید این نوع ترجمه در دههی ۶۰ شمسی ، قابل فهم و قابل پذیرش بوده است. به عنوان مثال: در ترجمهی نیروهای کمکی و یا نیروهای پشتیبانی از ترجمهی « نیروهای امداد » استفاده شده است و من هربار که آنرا میخواندم فکر میکردم منظور نیروهای امدادگر و اورژانس است... .
یکی دیگر از مشکلات خواندن کتاب، مشکل چاپی بود مثلا نبودن فاصله بین برخی حروف و کلمات هستش و باعث به اشتباه افتادن و نامفهوم بودن کلمه و جمله میشود مثل «... بیا تووبه جشن ما ملحق شو »(ص۱۰۷).
برای فهم بعضی مطالب، کمی سواد و معلومات نظامی لازم است، متأسفانه ناشر یا مترجم در مورد برخی اصطلاحات و اسامی موجود در کتاب توضیحی ندادهاند.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۹۸/۰۸/۰۴
۰۲:۵۴
www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/71