کتاب « بدون شوهرم هرگز » نوشتهی « یوستینه هارون مهدوی »
* مشخصات کتاب:
نام: بدون شوهرم هرگز | Nicht ohne meinen Mann
نویسنده: یوستینه هارون مهدوی | Justine Harun-Mahdavi
انتشارات: مهراندیش |۴۸۸ ص | مصور
چاپ: ۱۳۹۵
قیمت: پشت جلد ۳۶ هزار تومان
تاریخ ورود به کتابخانه: ۱۳۹۶/۰۸/۲۹
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
کتاب «بدون شوهرم هرگز» شامل خاطرات نویسندهی کتاب که یک زن آلمانی با شوهری ایرانی است -و هر دو از مخالفان نظام جمهوری اسلامی هستند- میباشد.
مطالب کتاب، ترکیبی از مسائل سیاسی و تاریخی ، برخی مطالب کلیشهای و شعاری، خاطرات نویسنده و برداشتهای شخصی نویسنده از ایران و مسائل مربوط به آن است که با توجه به بیان برخی حقایق، قابل تأمل است.
نویسنده خاطراتش را از زمان آشنایی با شوهرش و سپس ازدواج، سفر به ایران(۱۱سال قبل از انقلاب) و زندگی در ایران، دستگیری شوهرش در حکومت شاهنشاهی و خروج از ایران به دلیل انقلاب و... بیان میکند.
در واقع نویسنده به بیان خاطرات خود و شوهرش میپردازد که شوهرش ، شخص اول خاطرات و همچنین قهرمان آن است و در کنار آن به بیان سایر مسائل میپردازد.
همسر نویسنده (مسعود) در حکومت شاهنشاهی دارای مسئولیتهای متعددی بوده که شامل مدیریت هنرستان فنی کرمان، شهرداری مشهد در دو دوره؛ و به صورت همزمان: سمت بازرسی عالی وزیر، ریاست دانشسرای عالی تربیت معلم متعلق به فرح پهلوی و مسئول فدراسیون هندبال که همزمان شهردار مشهد هم بوده است.
نویسندهی کتاب و همسرش از مخالفین نظام جمهوریاسلامی و با توجه به متن کتاب از علاقمندان به شاه هستند و از شاه با احترام یاد میکند(فصل ۸ و در صفحات ۶۵، ۱۴۸، ۲۹۵و۲۹۶، ۴۰۵، ۴۰۸و...) و شاید به همین دلیل است که قصد تطهیر چهره شاه را در ذهن خوانندگانش دارد و علت مشکلات کشور در زمان شاه را، به گردن اطرافیان شاه میاندازد و او را بیخبر نشان میدهد؛ اگرچه گاهی از این بیخبرے و بیتوجهے شاه انتقاد میکند. اما واقعیت ایناست که وقتی فردی کاری را قبول میکند تمام مسئولیت آن بر عهدهی آن شخص است و انداختن مشکلات به گردن دیگران چیزی را حل نمیکند. البته نویسنده یک طنز بیمزه را هم در لابلای خاطراتش آورده است و آن این است که به خواننده تلقین میکند که این اواخر(یعنی قبل از پیروزی انقلاب) کارها در حال درست شدن بوده است و اگر انقلاب نمیشد مسائل کشور با وجود همسرش (مسعود) و افرادی امثال او حل میشد؛انگار که همسر ایشان اولین شخصی هستند که در خارج تحصیل کرده و به کشور بازگشتهاند!....
نویسنده ، انقلاب اسلامی را ماجرای تأسف برانگیز(ص۴۰۳) و آنرا پایان فرهنگ ایران و... میداند(۴۰۸) و همچنین از انقلابیون با نفرت(۲۳۸) و تازه رسیدهها(۳۸۵) و اهریمنان (۴۳۵) یاد میکند؛ انگار خانم نویسنده فراموش کرده که خودش تازه به ایران رسیده و مردم ایران و مذهبیها از چند قرن قبل ساکن و مالک این آب و خاک بودهاند و خودشان باید سرنوشت ملک و مملکتشان را مشخص کنند نه خارجیهای تازه رسیده!
... نویسنده در فصل ۱۳ کتاب (بازی سرنوشت) در تعریف ماجرایی گنگ و نامعلوم ، علت خروج خود و فرزندانش(و بعد شوهرش) را بعد از انقلاب از ایران بیان میکند.
جالب در این فصل این است که مسعود(همسر نویسنده) بی هیچ دلیل منطقی، تصمیم به خروج خانواده از ایران میگیرد و بر خلاف فصلهای قبل که نویسنده از او یک قهرمان که در مقابل مشکلات میایستاد، ساخته بود در اینجا بدون مقاومتی تصمیم به خروج از ایران میگیرد .... وقتی بعد از مدتی بر میگردد دائم دچار توهم دستگیری و در خطر بودن است، در حالیکه راحت از فرودگاه که دارای گیت بازرسی است داخل و راحت هم از کشور خارج میشود.
نویسنده در فصل های بعدی هم بیان میکند که خودش و فرزندانش، در بعد از انقلاب در دو یا سه نوبت (با تفاوت زمانی) به ایران میآیند و هر بار دچار توهم «خطر» هستند؛ اما هر بار بدون خطری وارد کشور شده و خارج میشوند اما باز نویسنده از توهم خطرناک بودن سفر به ایران دست برنمیدارد.
در فصل های پایانی، نویسنده ژست جهان وطنی به خود میگیرد و برای ملتهای خاورمیانه و افریقا و... آرزوی صلح و آرامش دارد!
*** برخی نکات قابل توجه:
» ناشر در معرفی کتاب از عنوان(... اقامت در شهرهای مختلف ایران) استفاده کرده که با توجه به متن کتاب ، نویسنده ساکن تهران، کرمان و مشهد بوده و شهرهای دیگر را مثل ساری و اصفهان و... به صورت تفریحی ، مسافرت کرده است، که اقامت محسوب نمیشود!
» نویسنده شوهرش را مسلمان معرفی میکند اما میگوید که شوهرش هرگز از عقایدش حرف نمیزند! و جالب اینکه پسرشان را به مهدکودک مسیحیها و مدرسهای با رئیس یهودی و سپس با حساسیت خاصی به دبیرستان یهودیان مے فرستند!... و نویسنده از هدایت خلقهای بلوک شرق توسط پاپ ژ.پ.دوم و از آرزوی رسیدن خاورمیانه و... به آزادی با انتخاب پاپ ب.شانزدهم حرف میزند و از کنارهگیری او متأسف است اما آقا مسعود مسلمان ما به احتمال زیاد همچنان ساکت است و از عقایدش حرف نمیزند!
» معرفی هویدا به عنوان یک خدمتگزار مملکت!
» اشتباه گرفتن عید نوروز به عنوان عید مذهبی در مقابل عید کریسمس (ص۲۶۱)؛ در حالیکه عید نوروز آغاز بهار و رویش زمین است اما عید کریسمس تولد حضرت عیسی علیهالسلام است.
» ایراد به فرهنگ قربانی کردن و ذبح گوسفند در اسلام
» ایراد به حکومت مسیحیان و مسلمانان در برخورد با مخالفانشان ،بدون اشاره به حکومت یهودیان(اسرائیل)
» و در نهایت مطالب کتاب در قالب یک داستان عاشقانه بیان میشود...
____________________________
چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۶
۲۲:۵۳
* https://instagram.com/Habib.sohrabi_bijar
______________________ تصاویر _______________________
این کتاب را در تاریخ ۲۹ آبانماه ۱۳۹۶ در نمایشگاه کتاب در مجتمع فرهنگی امیرنظام گروس در شهر بیجار گروس به نصف قیمت یعنی با ۵۰٪ تخفیف از آخرین پول گندم داده خریدم.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
اللّٰهُمَّاغْفِر لِلْمُؤْمِنِینَوَ الْمُؤمِنات