🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات» ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب صوتی پرواز هم‌زنجیران، خاطرات زندان پوران نجفی از زندانهای بعد از انقلاب است. نویسنده خاطرات خود در حد فاصل سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ را در زندانهای رشت، رودبار، قزلحصار و اوین بیان کرده است. 

علت گوش دادن به این کتاب این بود که به اصطلاح، یک طرفه به قاضی نروم و حرفهای وفاداران به فرقه‌ی مسعود رجوی را هم بشنوم. 

این اولین کتابی است که از وفاداران به این فرقه می‌شنوم. این فرقه، اعضایش را بعد از مرگ طبیعی، شهید می‌نامد شاید یه این دلیل که تا لحظه‌ی مرگ وفادار به فرقه و مخالف جمهوری اسلامی بوده است.


حبیب سهرابی 

بیجار گروس 

۶ خرداد ۱۴۰۳



  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

کتاب مسجد پروانه نوشته جی ویلو ویلسون ترجمه محسن بدره


نام کتاب: مسجد پروانه ( سفر دختری آمریکایی به وادی عشق و اسلام )

نویسنده: جی. ویلو ویلسون (۱۹۸۲ م.)

مترجم : محسن بدره (۱۳۶۵)

The butterfly mosque

G. Willow Wilson (1982)


نوبت و تاریخ چاپ:چاپ سوم ، ۱۳۹۶

ناشر : نشر آرما ، اصفهان

تعداد صفحات: ۲۹۶  صفحه.

اندازه‌ی صفحات: رقعی

عکس: ندارد

شابک: ISBN: 978-600-6077-45-1


* تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۱۱ ، سایت پاتوق کتاب فردا، ۲۷ هزار تومان.

* تاریخ مطالعه: مطالعه‌ی اول از  حوالی غروب دوشنبه ۱۴۰۱/۰۵/۱۰ تا 

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

کتاب سیاحت شرق

 

صفحاتی از کتاب سیاحت شرق

 

 

نام کتاب: سیاحت شرق یا زندگینامه آقا نجفی قوچانی
به قلم خودش

نوبت و تاریخ چاپ: چاپ پنجم ۱۳۷۵
ناشر : انتشارات امیرکبیر
تعداد صفحات: ۷۲۰ صفحه.
اندازه‌ی صفحات: رقعی
عکس: دارد
شابک:  ISBN: 964-00-0192-9

* تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
* تاریخ مطالعه: مطالعه‌ی اول از پنجشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۱۹ ساعت ۱۰:۲۱ تا سه‌شنبه ۱۴۰۰/۰۳/۱۸ ساعت ۱:۰۱ بامداد

* معرفی و بررسی:

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

این کتاب ، زندگینامه خودنوشت نویسنده یعنی مرحوم آیت‌الله قوچانی می‌باشد که یکی از کتابهای معروف ایشان، کتابی به نام سیاحت غرب است که در مورد سرگذشت ارواح است که روان شده‌ی آن را چندسال پیش خوانده‌ام و خیلی دوست داشتم که این کتاب سیاحت شرق را نیز بخوانم ، البته کتاب اصلی و به قلم خودشان و نه اصلاح شده.
 
خاطرات کتاب از نظر زمانی مربوط به بیش از صد سال پیش و اواخر حکومت ناصرالدین شاه تا اواخر حکومت قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان می‌باشد و شامل موارد زیادی است از جمله : آشنایی با زندگی در قسمت شمال شرقی ایران از یزد و اصفهان گرفته تا کربلا و نجف، وضعیت اجتماعی، نحوه‌ی سفر با پای پیاده در روزگاران قدیم که خواندنش صفای خاصی دارد، نحوه‌ی غذا خوردن ، درمان و دارو ، دلایل و نحوه‌ی تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغات به کشت مواد مخدر، ازدواج، زندگی در امپراطوری عثمانی و ... و مطالب جالب و شنیدنی و خواندنی دیگر ؛ می‌توان گفت که یک کتاب به اصطلاح، کشکولی است یعنی همه چیز در آن پیدا می‌شود: از سفرنامه، عرفان، شعر ، طنز، جدی ، طب قدیم ، جامعه‌شناسی، حدیث و قرآن و ... . 

اگرچه نگارش کتاب بر اساس زمانه‌ی خودش است و برای بعضی‌ها مثل من ، فهم قسمت‌هایی از آن سخت است اما باز هم ارزش چندین بار خواندن و فکر کردن دارد و لازم است بگویم که اگر اینترنت نبود قسمت‌هایی را که عربی بود متوجه نمی‌شدم و برایم عجیب است که تاکنون کسی به فکر ترجمه‌ی قسمت‌های عربی کتاب و انتشار آن در فضای اینترنت برنیامده است به ویژه طلاب که به عربی مسلط هستند!.

+ خاطره‌هایی از ریگ شتران طبس یا کویر رباط خان؛ چشمه‌ی آب گرم ورتون اصفهان؛ سفر پیاده برای زیارت کربلا. یکی از قشنگی‌های کتاب این است که وقتی حرف از سفر و رفتن ‌می آید منظور سفر با ماشین و قطار و هواپیما وحتی موتور و یا دوچرخه و درشکه نیست بلکه غالب با پای پیاده و گاهی با اسب و خر است؛ خاطرات زندگی در عراق در دوره‌ی امپراتوری عثمانی و جنگ جهانی اول و نحوه‌ی نفوذ انگلیس و ... .

+ نویسنده در بخش سفر پیاده به کربلا، با تخمین، تعداد زوار کربلا را پنجاه هزار نفر در طول سال تخمین می‌زند و همچنین نوشته که در مراسمی به سیصدهزارنفر رسیده است ، به این فکر کردم که آیا مرحوم قوچانی این فکر به ذهنش رسیده که شاید روزی زوار امام حسین علیه‌السلام فقط در اربعین به  هیجده میلیون نفر زائر برسد؟ شاید آن موقع ۱۸ میلیون عدد بزرگ و سنگینی بوده! ؛  و آیا در فکر و ذهن ما می‌گنجد که روزی - مثلا ۱۰۰ سال دیگر- زوار حضرت ارباب علیه‌السلام به یک میلیارد نفر برسد؟ 

+ در صفحه‌ی ۳۳۸ ، نوشته که اکثر طلاب ، عبا و عمامه و مدرسه را دام قرار داده و درس خوان نبوده و دنبال کلاشی بوده‌اند؛ این حرف من را یاد چند خاطره انداخت: یک بنده خدایی بود که بعد از دبیرستان رفت و طلبه شد، روزی در دنباله حرف زدنمان که چرا لباس آخوندی نمی‌پوشی و پیشنماز نمی‌ایستی گفت: حبیب، من برای اینکه سربازی نروم رفتم دنبال آخوندی و هیچ‌وقت هم لباس نمی‌پوشم ... . و الحق هم هیچ وقت لباس نپوشید و یا من هیچ وقت او را با لباس ندیدم. یک بنده خدایی هم بود که روزی در زمان پاره‌قتی در گوه‌ترین سازمان جهان، معنی أسئله التوبه را از او پرسیدم که نتوانست جواب بدهد و من مانده بودم که چطور آخوندی است که ترجمه‌ی یکی از رایج‌ترین جملات در دین را نمی‌داند!!! ... . 

+ در بیش از صد سال پیش، نویسنده که یک عالم دینی بوده در خانه همسرش زندگی می‌کرده و گاهی که در مخارج زندگی درمانده می‌شده از پول همسرش استفاده می‌کرده که این مطلب برایم جالب بود.

+ مطالبی که یاد گرفتم: خشکاندن آلو در دهان برای رفع تشنگی؛ زیارت کربلا فقط سه روز ؛ ترساندن سگهای یک محله یا مکان برای نشناختن شما با پوشاندن صورت ؛ امر بین الامرین؛ ...

+ مطالبی که نفهمیدم:
 نماز لعل گردد ؛ بی‌بی شدن ؛ حلت البرکة 

+ ترجمه‌ی برخی لغات که حوصله‌ی نوشتنش را داشتم:
عامل: متخصص
سائقه: محرک، سوق دهنده
مشحون: پر شده، آکنده
مطبوع: چاپ شده
نَکث: شکستن پیمان
آفاق: جهان، عالم
انفس: نفسها، جانها
طیبت: مزاح، شوخی
کیفیت: چگونگی
 شامخ:
بلند؛ مرتفع.
محاوره :
با هم سخن گفتن؛ گفتگو کردن.
 مجازی: 
(مَ) [ ع . ] (ص نسب .) غیرحقیقی .
 بهیه:
(بِ یَّ) [ ع . بهیّة ] (ص .) 1 - روشن ، تابان . 2 - نیکو، زیبا.
قراء:قریه:
آبادی بزرگی که دارای خانه‌های بسیار و مزارع باشد روستا؛ ده.
جبال شامخه: کوه‌های بلند و مرتفع
حساب جمل : حروف ابجد و شمارش به وسیله حروف ابجد
نصاب الصبیان : منظومه ایست به زبان عربی برای یادگیری زبان عربی
معمیات عدیده: معماها و دانستنی های فراوان
نوبه:(نُ بِ) تب کردن یک روز در میان یا چند روز در میان .
راغ: صحرا و بیابان
 شایق‌تر :  مشتاق‌تر
ریجه: [ ج َ/ ج ِ ] (اِ) طنابی که رخت را روی آن آویزند
شفتی : شاخه های نازک و ترکه ای درخت
تتن: تنباکو
لاتحصی: بی شمار
طوعا و کارها : خواسته و ناخواسته
انقی من الوضو: نابتر از وضو
ما نحن فیه: آنچه در آن هستیم
قرع و انبیق: از وسایل تقطیر و کیمیاگری است و مجاز از حساب و وزن کردن است
بعبارة آخری: به عبارت دیگر
عبادت معدن: اصل و اساس عبادت
بلا واعیه شهوت: بدون درک شهوت

+ اگر کسی زبان عربی می‌داند از او ممنون میشوم ترجمه‌ی جملات زیر را برایم بنویسد:
فانظر کیف ساق المشتری الی باب دارها رحمه منه علیها و علی مثلها 

و بعداللتیا و التی سئل سید بما کنا فیه من الجیث و الجدال


کفی وضوحه عن البحث و الجدال و السؤال و الاستدلال کبیاض الملح و سواد الفحم و الذغال

کما اشتهر انه ع قال آن ههنا زیارة الامیر و خبز الشعیر و ماء النمیر : همچنین معروف است که ص فرمود که اینجا دیدار امیر ، نان جو و آب خوشگوار و شیرین است

بتجلدی لشامتین اریهم انی لریب الدهر لا اتضعضع ۳۳۷

فرج الله عنک کما فرجت عنی۴۳۵

«النّاس کُلُّهُم هَالِکوُن إِلَّا العَالِموُن، و العَالِموُن کُلّهُم هالکون إلّا العَامِلُون، وَ العَامِلُون کُلُّهُم هَالِکوُن إِلّا المُخلَصون، وَ المُخلَصون فی خَطَرٍ عَظیمٍ» (ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (فارسی) محمد تقی جعفری، معاصر، ج 13، ص 115)

ترجمه: تمامی انسان‌ها هلاکند، به غیر از عالم‌ها – تمامی عالِم‌ها هلاکند به غیر از عمل کنندگان (عاملین به علم) – تمامی عمل کننده‌ها هلاکند، به غیر از مخلَص‌های آنان و مخلَص‌ها نیز در خطر عظیمی قرار دارند. ۵۷۴

یکاد زیتها یضی و لولم تمسسه نار۴۳۷

 و انما النهی بعد التناهی۵۷۴
ابتدا خود از کار زشت باز ایستید و سپس دیگران را نهى کنید.
(نهج البلاغه:خطبه ١٠٥ ص١٩٤


اذا لْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء و  یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ، فَإِنْ أَجَابَهُ، وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه.
در اینصورت علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند و عمل را فرا مى خواند، اگر پاسخ داد، مى ماند و گرنه، از آنجا رخت بر مى بندد.۵۷۵

 

+نویسنده در دوجا از کتاب برای بیان اینکه بگوید « خودش را به آن راه زده » یا « خودش را به گیجی و نفهمیدن زده »  از جمله‌ی « کوچه‌ی حسن چپ » استفاده کرده که البته امروزه این جمله به « کوچه علی چپ » معروف است؛ واقعا برایم سؤال است که چرا برای بیان مطلب به این راحتی از ضرب‌المثل‌های که اسامی معروفی در آنها وجود دارد استفاده می‌کنند؟! و اینکه می‌گویند این ضرب‌المثل‌ها بی‌غرض است و هدفی پشت آن نیست از نظر من کاملاً اشتباه و نشانه‌ی نادان بودن گوینده‌ی آن است و بدون هیچ شکی در پشت این‌گونه ضرب‌المثل‌ها و شعرها و مطالبی که یک‌جوری به عقاید اسلامی و الخصوص عقاید شیعه ربط دارد اهدافی وجود دارد . 

+ در هنگام خواندن این کتاب، علاقمند شدم که بدانم انتشارات امیرکبیر متعلق به چه کسی است، بعد از جستجو فهمیدم که انتشارات امیرکبیر در قبل از انقلاب و توسط شخصی به اسم عبدالرحیم جعفری و در سال ۱۳۲۸ تأسیس شده که در جریان مصادره‌های اول انقلاب ، این انتشاراتی نیز به نفع انقلاب مصادره شده و مرحوم جعفری تا زمان مرگ به دنبال بازپس‌گیری انتشارات بوده ولی موفق نشده و همچنین خاطراتش را در مورد انتشارات امیرکبیر نوشته که تاکنون دو جلد آن منتشر شده و آنطور که من خواندم جلد سومش اجازه انتشار نیافته. 

آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، این کتاب به دلم نشست. البته باید یکبار دیگر آن را بخوانم چون این‌بار که به یافتن معنای لغات و آیات و احادیث و جملات عربی گذشت.
خداوند رحمتش کند و فاتحه‌ای بخوانیم و ثوابش را نثار روحش کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل لولیک الفرج.
خدا به مصحح کتاب هم خیر بدهد که تلاش نموده و زحمت کشیده تا این کتاب در دسترس عموم قرار بگیرد.

 

 


الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وللّه الحمد اولّا و آخرا
حبیب سهرابی
بیجار گروس
بامداد ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/114

 

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

نام کتاب: کتاب صوتی فرار من از کره شمالی
نویسنده: یون سون کیم
منبع دانلود : نرم‌افزار ایران صدا

مدت زمان: ۱:۵۱:۲۱

* تاریخ شنیدن: ۹۹/۰۵/۱۰ جمعه

* معرفی و بررسی:

بسم الله الرحمن الرحیم

این کتاب ، خاطرات یک دختر فراری از کشور کره شمالی به دلیل قحطی و گرسنگی است. خودش می‌گوید که سیاسی نیست و فقط به دلیل گرسنگی و قحطی از کره شمالی فرار کرده است. 
شاید بی لیاقتی و بی‌تدبیری مسئولان کره شمالی را با بی‌لیاقتی و بی‌تدبیری مسئولان کشور خودمان شبیه و حتی یکی دانست که فقط صدا دارند و فاقد عمل هستند البته برای همین تولید صدا هم حقوق و مزایای خوبی می‌گیرند؛ کم و زیادش اصلأ مهم نیست!

لعنت خدا بر ظالمان
حبیب سهرابی
بیجار گروس
۹۹/۰۵/۱۱


www.habibsohrabi.blog.ir
http://habibsohrabi.blog.ir/post/87

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi
خاطرات وزیر اطلاعات از پروندہ جنایی سیدمهدی هاشمی در دهہ ٦۰.
چاپ سوم پاییز ۱۳٦۹| مصور |۲۹۵ ص
مطالعہ در دیماہ ۹٦ . ک.ش.نجات الہی بیجار


کتاب خاطرات سیاسی

کتاب خاطرات سیاسی ری شهری


  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

به نام خدا


یکشنبه ۱۳۸۴/۰۶/۰۶ که با میثم بیرون رفتم او را به آن جایی که چند روز پیش با علی فلاح از بچه های گیلان (رشت) رفتیم بردم و شیر موز خوردیم .

( علی فلاح بچه‌ی رشت است و نسبت به همشهری‌اش ، اخلاق بهتری دارد. گفت می‌خواهم ببرتم با هم نیم لیتری بخوریم. من هم تو فکر رفتم که نیم لیتری چیه؟! ، به هرحال با هم مرخصی داخل شهری رفتیم و رفتیم و رفتیم تا پاساژ خدری . تو طبقه‌ی همکف و در مغازه‌ای در زیر راه‌پله، رفتیم داخل یه آبمیوه فروشی و شیر موز خوردیم. فهمیدم منظور از نیم‌لیتری، لیوان شیشه‌ای دسته‌دار با ظرفیت نیم لیتر است ).


موقع برگشتن ، یک روزنامه و یک کتاب داستان به نام "کفش‌های غمگین عشق " که در مورد یک ماجرای عشقی است و بسیار خرفتانه هم هست و در همه جا اغراق شده به قیمت ۸۰۰ تومان خریدم.

 یادم رفت بنویسم پدرم ۱۰ هزار تومان پول بهم داد، ضمن اینکه سر ماه ۵۲۰۰ تومان هم به عنوان حقوق دادند.


پریروز سید عابد حسینی، بچه سنندج، به شهر سنندج انتقال داده شد و حمیدرضا ؟ بچه‌ی اراک به جای او اینجا آمد.


 اما بچه‌های آسایشگاه :

سنندج: فواد شکری ،سید هیوا حسینی ،ایوب مرادی ،مرتضی نصرتی .

بانه: عبدالکریم، حسن افتاده، حسن خلیلی، فایق، ماجد عظیمی ابوبکر محبوبی، ظاهر روزگار، کریم کریمیان.

همدان: مصطفی رمضانی، اکبر رحمتی ، وحید ترک ، محمد محمدی ،رسول محمودی، فرید بهرامی .

تهران: رحیم علی‌پور .

رشت: ابراهیم فقیهی ،علی فلاح.

قروه: محسن مردانی، احمد حیدری .

اراک : حسین احمدی ، سعید ؟، حمیدرضا ؟ . 


عید مبعث است ؛ عید مبعث گرامی باد.


 یکی از زندانی‌های اینجا ( که جدا از سایر زندانی‌ها نگهداری میشود و جزو گروهک پژاک از گروهک کومله دموکرات است ) و به جرم حمله سی‌دی‌های سیاسی و نارنجک دستگیر شده و از کردهای سوریه است ، جوانی است لاغر و متوسط القامه. یکبار با یکی از کارکنان و یکبار هم با ارشد سربازان برایش غذا بردم.یکبار هم خواسته بود با شیشه شربت خودکشی کند که به سراغش رفتیم و یکی از کارکنان با زبان خودشان ، او را نصیحت می‌کرد که چرا خودکشی کرده و ... .


 تلویزیون در حال پخش فیلم کارتون است بچه ها اکثراً در حال تماشا هستند.

والسلام. 


©www.habibsohrabi.blog.ir

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi