🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

استفاده از مطالب وبلاگ فقط با ذکر صلوات حلال است

🔏ڪٺابخانه‌ی خصوصےحبٻب سهرابـے

« بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ »
‹« اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ »›

🚨 هرگونه استفاده از مطالب این وبلاگ به شرط ذکر صلوات حلال است.

* برای دیدن تصاویر با کیفیت بهتر ، بر روی آن‌ها کلیک/لمس کنید و در ادامه دریافت نمایید.

* اندازه‌ی کتاب ( عدد بزرگ : طول کتاب ؛ عدد کوچک: عرض کتاب ):
رقعی ۱۴/۸ × ۲۱
وزیری ۱۶/۵ × ۲۳/۵
پالتویی کوچک ۱۰ × ۱۹
پالتویی بزرگ ۱۱/۵ × ۲۲
جیبی ۱۱ × ۱۵
نیم جیبی ۸ × ۱۱/۵
جیبی رقعی ۱۴ × ۱۰/۵
رحلی ۲۱ × ۲۸
رحلی سلطانی ۲۴ × ۳۳
خشتی بزرگ ۲۲ × ۲۲
خشتی کوچک ۱۹ × ۱۹

*** اصل ۲۳ قانون اساسی:
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
_______«»_______

--------------------------
اَللَّهُمَّ صَلِّ‌عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

حرف‌های مهم
طبقه بندی موضوعی
نوشته‌های قبلی
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۳، ۰۰:۳۰ - hassan
    good
پیوندهای مفید و لازم

۱۱۰ مطلب با موضوع «سرگذشت،زندگینامه،خاطرات، سفرنامه، مقاله» ثبت شده است

نام کتاب: ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)

تألیف: محمدحسن روزی طلب

چاپ: اول، بهار۱۳۹۲

انتشارات: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات

قیمت: ۱۲۵۰۰ تومان

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۱۹۶۵۵۳ | 9789644196553

تعداد صفحات: تقریبا ۴۰۰ ص | مصور + اسناد

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi
خاطرات وزیر اطلاعات از پروندہ جنایی سیدمهدی هاشمی در دهہ ٦۰.
چاپ سوم پاییز ۱۳٦۹| مصور |۲۹۵ ص
مطالعہ در دیماہ ۹٦ . ک.ش.نجات الہی بیجار


کتاب خاطرات سیاسی

کتاب خاطرات سیاسی ری شهری


  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi
نام کتاب: اجاق سرد همسایه
جمع آوری : اتابک فتح الله زاده
انتشارات : معین
سال چاپ: ۱۳۸۷ | مصور | ۲۲۷ ص
تاریخ ورود به کتابخانه: ۱۳۹۶/۰۵/۱۱

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

* مشخصات کتاب:

نام: بدون شوهرم هرگز | Nicht ohne meinen Mann 

نویسنده: یوستینه هارون مهدوی | Justine Harun-Mahdavi

انتشارات: مهراندیش |۴۸۸ ص | مصور

چاپ: ۱۳۹۵

قیمت: پشت جلد ۳۶ هزار تومان

تاریخ ورود به کتابخانه: ۱۳۹۶/۰۸/۲۹


  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi

به نام خدا

بعضیارو دیدید که یه کتاب درسیو تو یه سال با معلم و حضور در کلاسهای تقویتی و استفاده از کتاب‌های کمک درسی امتحان میدن و آخر سر هم به زور تقلب یه ۱۰ یا ۱۲ می گیرنو قبول میشن اما همین بعضیا بدون خوندن حتی یه بار قرآن و یا یک کتاب مذهبی, یهویی منتقد دین میشن و نظریه‌پرداز در نابودی دین و مذهب؛ و سریع هم ژست آدم‌های همه‌چی‌دان به خودشون میگیرن؟ میشه فقط به خاطر داشتن یه بشقاب روی پشت بام « استاد همه‌چی‌دان » شد؟!

به نظرتون اگر یه روز بشقاب و دیش و رسیوری اختراع بشه و طوری باشه که اونو رو پشت بام هر خونه‌ای بذارن، فرت و فرت از اون خونه، اختراع و ابتکار صنعتی و علمی بیرون بزنه، کشورهای غربی و اروپایی اجازه میدن از این بشقاب و دیشها استفاده کنیم یا به خاطر خطرناک بودنشون تحریمون می کنن؟!

عکس‌نوشته

حبیب سهرابی

بیجار گروس

۱۳۹۲/۱۲/۰۶

  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi


۸۴/۰۵/۲۷ ساعت ۲۲:۰۵ روز پنجشنبه:

چند روز پیش که قرار بود بیرون برویم گفتند باید آماده‌باش باشید و حق بیرون رفتن ندارید. بعدازظهرش یکی از کارمندان زندان به اسم صادق مولانی داخل آسایشگاه آمد و چند نفر از سربازان را برای اثاث‌کشی منزلش برد و یکی از آن سربازان من بودم.

 من و حسین و ایوب و مرتضی و یک پسر دیگر که همگی نیروی قدیمی هستند.

 از در زندان با یک زامیاد به‌در خانه‌ی مولانی رفتیم و به طبقه سوم آن ساختمان. حدود سه بار وسایل را بار زدیم و به چند خیابان آن‌طرف‌تر به کوچه‌های قدیمی شهر بردیم.

 هنگام برگشت، مولانی برای هر کداممان یک بلال گرفت و آخرسر هم ما را به کبابی برد و هر نفری دو سیخ کباب با یک سیخ گوجه و نوشابه همگی ما را مهمان کرد ( موقع برگشتن، یکی دوتا از بچه‌ها حساب کردند و گفتند که حدود حقوق یه کارگر برای هرکداممان خرج کرده است) ، بعد هم سر چهارراه یا میدان از او خداحافظی کردیم و با پای پیاده به‌طرف زندان برگشتیم. این اولین مرخصی که نه اولین حضور من در خدمت سربازی در شهر بانه بود.

شهر بانه مثل اکثر شهرهای استان کردستان در منطقه‌ای کوهستانی قرار دارد، در میان کوه‌های تپه‌ای شکل و پوشیده از درخت که مناظر بسیار زیبایی دارد.


اما امروز؛ امروز روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین شاه مردان امام علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام است.

امروز بعدازظهر با هادی محمدنظامی که هر دو آماده بودیم مرخصی شهری گرفتیم ؛بعدازظهر ساعت سه رفتیم و شش برگشتیم. از پاساژهای بزرگ شهر بانه دیدن کردیم پاساژ نوری و دو پاساژ خدری که بسیار وسایل مختلف و زیادی دارند.

 حدود ساعت چهار و نیم به‌طرف زندان برگشتیم، در بین راه روغن، شربت ،ماهی‌تابه، اسکاچ، سیب‌زمینی و پیاز خریدیم.( بعد پولش را بین هم قسمت کردیم و هر نفری نهصد تومان خرجمان شد البته به‌جز عماد ویسی که به مرخصی رفته. به او گفتم هنگام برگشت اورکتم را بگیرد و بیاورد چون تا احتمال زیاد تا اول زمستان مرخصی نمی‌روم ).

هنگامی هم که در پاساژ خدری بودیم نفری یک لیوان شربت گیلاس خریدیم و خوردیم.

نزدیک زندان هم کیک و ساندیس خوردیم و ساعت ده دقیقه به شش برگشتیم داخل زندان.

وضع بانه از نظر پوشش و مسائل اجتماعی مانند اکثر جاهای ایران دست‌خوش شبیخون شدید فرهنگی و نابودی حجاب است؛ اکثر زنان و دختران با وضع زننده‌ای در شهر رفت‌وآمد می‌کنند که البته در این دنیای امروزی، عادی و کم هم می‌باشد! .


اما داخل زندان به هر نفری دو کیک و دو آدامس جیره ماهانه دادند ، ظهر طالبی دادند ؛ بچه‌ها می‌گویند که بستنی هم می‌دهند.

هر شنبه جیره قند و هر ماه جیره پودر لباس‌شویی و صابون هم می‌دهند.

 آدامس‌هایی که دادند دارای عکس چسبان بودند که به‌شرح زیر تقدیم حضور می‌گردد :

عکسهای ادامس





  • حبیب سهرابی / Habib Sohrabi